رفتار با کودکان پرخاشگر، عصبی و زورگو

 رفتار با کودکان پرخاشگر، عصبی و زورگو
۴.۷/۵ - (۱۲ امتیاز)

کودکان پرخاشگر

در مقاله­ی شناخت و کنترل هیجانات در کودکان درباره هیجانات اصلی کودکان، نحوه شکل­گیری آن­ها و تاثیر سبک­های فرزندپروری والدین بر شکل­گیری هیجانات کودک صحبت کردیم و گفتیم که هیجان خشم، یکی از هیجانات اصلی کودک است که در بدو تولدش شکل می­گیرد. در این مقاله به بررسی پرخاشگری، تفاوت آن با خشم و نحوه برخورد با کودکان پرخاشگر خواهیم پرداخت.

خشم چیست؟ تفاوت آن با پرخاشگری چیست؟

خشم یکی از هیجانات اصلی ماست که در ماه­های اولیه پس از تولد ما و کودکانمان شکل می­گیرد. خشم عموما زمانی بروز می­کند که از مرزهایمان عبور کرده­اند و حقوقمان نادیده گرفته شده است. خشم دارای سه مولفه است: شناخت، برانگیختگی بدنی و رفتار پرخاشگری.

پرخاشگری نمود رفتاری هیجان خشم

همانطور که مشهود است پرخاشگری نمود رفتاری هیجان خشم است. درواقع هیجان خشم می­تواند منجر به بروز پرخاشگری بشود یا نشود. شناخت یعنی ارزیابی­ها، انتظارات، نگرش­ها و باورهای انسان. برانگیختگی بدنی، عنصر فیزیولوژیک هیجان خشم است و در برگیرنده پاسخ­هایی مانند برافروختگی چهره، انقباض عضلات و غیره است.

خشم یک هیجان درونی در پاسخ به محرک بیرونیست

هنگامی که حادثه­ای برایمان رخ می­دهد، از یک طرف با جنبه بیرونی آن طرف هستیم یعنی میزانی که آن حادثه واقعا بد است و از طرفی دیگر با جنبه درونی آن مواجهیم یعنی شناخت، برداشت­ها و ارزیابی­هایی که از آن حادثه داریم و تخمین ما از میزان بد بودن حادثه را شکل داده و باعث ایجاد احساسات و هیجانات خاصی در ما می­شوند. خشم عموما نتیجه­ی افکار منفی و محرک است و با شناسایی این افکار و بررسی و اصلاح شناخت­ها و ارزیابی­هایمان می­توانیم خشم خود را مهار کنیم. در ابراز خشم خود و مواجهه با خشم دیگران از جمله فرزندمان همواره باید حدود، مقصود، زمان و مکان مناسب و روش بیان خشم را در نظر داشته باشیم.

برای رفتار با کودکان پرخاشگر باید با علل پرخاشگری کودکان آشنا شویم

کودکان به رفتار والدینشان نگاه میکنند

پرخاشگری کودکان علل رفتاری دارد. یعنی با تقویت یا تنبیه رفتارهای کودکان منجر به واکنش­های پرخاشگرانه در آن­ها می­شویم. گاهی نیز کودکان از طریق الگوبرداری از دیگران (علی­الخصوص والدین) پرخاشگری و شیوه مواجهه با مسائل را می­آموزند. رفتارهای پرخاشگرانه پاسخ­های آموخته شده­ای هستند که می­توانند از طریق آموزش تغییر یابند. این بخشی از روانشناسی کودک است

پرخاشگری کودک واکنشی میتواند واکنشی به محیط باشد

برای مثال در برخی خانواده­ها تنها زمانی به خواست­ها و نیازهای کودکان توجه می­کنند و به بیان دیگر او را می­بینند که کودک از خود رفتار پرخاشگرانه نشان دهد. یعنی تا زمانی که کودک آرام است به خواسته­ هایش توجهی نمی­کنند مگر اینکه مثلا شروع به سر و صدا و یا آسیب رساندن به خود، اشیا و دیگران کند.

فقدان رفتار مناسب با کودک میتواند باعث پرخاشگری او شود

پرخاشگری و در مقابل آن، خجالتی و کم­رو بودن در غیاب رفتار جراتمندانه پدیدار می­شوند. رفتار جراتمندانه نوعی مهارت ابراز وجود است که در آن نه حقوق خود فرد ضایع می­شود و نه حقوق دیگران. با رفتار جراتمندانه، فرد می­تواند مشکلات را بدون دعوا و در سمت مقابل آن، کنار کشیدن از حق خود مدیریت کند. اگر خانواده­ها خود رفتار جراتمندانه نداشته باشند یا نتوانند آن را به فرزندان خود آموزش دهند ممکن است پیامدهای رفتاری جبران­ناپذیری را برای فرزندان خود رقم بزنند.

عدم اجازه ابراز عقاید و احساسات به کودک میتواند منجر به پرخاشگری او شود

در سمت مقابل پرخاشگری، کودکانی که والدینشان به آن­ها اجازه جراتمندی و ابراز وجود نمی­دهند و انتظار دارند که فرزندانشان در هر شرایطی سر به زیر باشند، تبدیل به کودکانی کم­رو می­شوند که دیگران همواره حقوق فردی­شان را زیر پا می­گذارند. در این زمان است که خشم فرو خورده می­شود و به صورت­های مختلف خود را بروز می­دهد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

کودکانتان را متوجه احساساتشان بکنید تا هوش هیجانی کودک افزایش پیدا کند

هوش هیجانی نیز فاکتور مهمی است که در بروز رفتارهای پرخاشگرانه کودکان نقش دارد. کودکان زمانی که عواطف و هیجاناتشان را شناخته و درک می­کنند، می­توانند این هیجانات را در دیگران نیز تشخیص داده و با آن­ها همدردی کنند یا واکنش متناسب با شرایط نشان دهند و همچنین هیجانات خود را نیز کنترل کنند. هوش هیجانی نیز با تمرین و آموزش رشد می­کند.

وراثت، سازمان عصبی و خلق و خو در پرخاشگری کودک نقش دارد

از طرف دیگر نقش وراثت، سازمان عصبی و خلق و خو را نیز باید در نظر گرفت. مثلا کودکی را تصور کنید که به صورت ژنتیکی ساختمان داخلی گوشش به صداها کمتر حساس­ باشد یا دوپامین که انتقال­دهنده عصبی اصلی در درک لذت و دریافت پاداش است در بدن او کمتر ترشح شود. یا مثلا کودکی را در نظر بگیرید که از زمان تولدش بهانه ­گیر است و به نحوی از خود سرسختی نشان می­داده است. خودتان پیامد چنین رویدادی را تصور کنید! صداهای بسیار بلند برای چنین کودکی معمولی جلوه می­کند و یا اینکه این کودک تنها با انجام بازی­ها و رفتارهای شلوغ یا پر سروصدا لذت کسب می­کند و کودک سرسخت نیز هرچند به مرور زمان یاد می­گیرد چه رفتارهایی نادرست هستند اما به احتمال بیشتری در برابر شرایط مختلف از خود سرسختی نشان می­دهد. خلق و خو مانند نقشه کلی رفتار است. لزوما تعیین­ کننده نیست ولی بی ­تاثیر هم نیست.

رفتار جراتمندانه چیست؟

رفتار جراتمندانه به افراد این توانایی را می­دهد که در موقعیت­ها مختلف از حقوق خود دفاع کنند و اجازه ندهند که آن­ها بنا به میل خود هرطور که می­خواهند رفتار کنند. در رفتار جراتمندانه فرد ضمن احترام به حقوق خود به حقوق فرد مقابل نیز احترام می­گذارد. رفتار جراتمندانه طرفین را در یک تعامل برد- برد قرار می­دهد. افراد پرخاشگر حقوق دیگران را ضایع می­کنند و افراد کم­رو و منفعل حقوق خودشان را!

چگونه رفتار جراتمندانه را در برخورد با کودک پرخاشگر به کار بگیریم؟

جراتمندی مهارتی آموختنی­ست و نیاز به آموزش دارد و به افراد کمک می­کند تا در ارتباط با دیگران به آگاهی و اعتماد به نفس دست یابند. افرادی که از رفتار جراتنمدانه برخوردار نیستند اغلب از طریق سکوت، عصبانیت، تسلیم شدن یا تلافی کردن با موقعیت­ها برخورد می­کنند. این را هم باید در نظر داشته باشیم که رفتار جراتمندانه با گستاخی متفاوت است و این دو در عنصر ادب با یکدیگر متفاوتند. همچنین جراتمندی به معنای بروز دادن عصبانیت یا برعکس، فرو خوردن خشم نیست.

رفتار جراتمندانه چگونه بر پرخاشگری تاثیر می گذارد؟

در رفتار جراتمندانه:

  1. رفتار مبتنی بر دفاع از خود است و نه گذشتن از حق خود.
  2. احساسات و عقاید خود را به دیگران می­گوییم
  3. از دیگران می­خواهیم رفتارهای نامناسب­شان با ما را متوقف کنند
  4. خودمان مسئول احساساتمان هستیم و احساسات خود را گردن دیگران نمی­اندازیم (مثلا به جای اینکه به کودک آموزش دهیم که “تو مرا عصبانی کردی” می­گوییم “من از این رفتار عصبانی شدم”)
  5. خواسته و احساس خود را تا زمان رسیدن به نتیجه مطلوب تکرار می­کنیم. مثلا به کودک خود آموزش می­دهیم به جای دعوا، هر چندبار که لازم است به دوستش بگوید قبل از استفاده از مدادرنگی­هایش از او اجازه بگیرد.
  6. انتظارات خود از دیگران را بیان می­کنیم؛ افراد جراتمند می­دانند که دیگران نمی­توانند ذهن­خوانی کنند و صحبت مستقیم و رو در رو به جای رفتارهای منفعلانه و ایما و اشاره همیشه بالغانه­ترین و صحیح­ترین شیوه است.
  7. بر حقوق شخصی خود پافشاری می­کنیم؛ افراد جراتمند از بیان نظرات، احساسات، مرزها و حقوق خود وحشت ندارند. مثلا کودک­مان باید بتواند مسئولیت خطایی که مرتکب نشده را بر گردن نگیرد، حتی در برابر خودمان!
  8. به حقوق دیگران احترام می­گذاریم؛ رفتار جراتمندانه به معنای زرنگی، فریب دادن یا تسلط بر دیگران نیست. مثلا به کودک خود می­آموزیم همانقدر که مواظب نوبت خود در بازی گروهی است به نوبت دوستانش نیز پایبند باشد.
  9. بیان، مستقیم و محکم است.
  10. صداقت داریم
  11. علائم غیرکلامی جراتمندی نیز کلاممان را همراهی می­کنند. مانند صدای رسا یا برقراری تماس چشمی.

برای این که جراتمندی را جایگزین رفتار پرخاشگرانه کودکمان کنیم…

  1. به کودکانمان بیاموزیم که به خود احترام بگذارند و طبعا ما نیز به آن­ها احترام بگذاریم.

احترام به خود یعنی شناخت نیازها، نقاط ضعف و قوت­ها و پذیرش آن­ها. یعنی من با تمام این ویژگی­ها فرد ارزشمند و قابل احترامی هستم.

  1. به کودکانمان کمک کنیم نیازهای خود به عنوان یک فرد را بشناسند و در حد مشروع آن­ها را برآورده کنند.

کامیابی بدون تعرض به حقوق دیگران حق بدیهی هرکسی است. علاوه بر این که به کودک می آموزیم نیازهایش را به رسمیت بشناسید، ما نیز متقابلا باید نیازهای آن­ها را به رسمیت بشناسیم.

  1. به کودکانمان اجازه دهیم در بیان احساسات، افکار و عقایدشان از ضمیر “من” و “ما” استفاده کنند.

مثلا “من این غذا را دوست ندارم” یا “من از این رفتار شما ناراحت شدم”. این باعث میشود که کودک بتواند به عنوان موجودی فاعل (در مقابل منفعل)، مستقل و صاحب اختیار به سادگی درباره نیازها و خواسته­هایش صحبت و اظهارنظر کند.

  1. به کودکانمان اجازه اشتباه کردن بدهیم

اشتباه کردن بخش جدایی ناپذیری از فرایند یادگیری است. علاوه بر این که همه ما اجازه اشتباه کردن داریم، کودکمان نیز می تواند اشتباه کند. عمل صحیح این است که کودکانمان را متوجه اشتباهشان کنیم و بهشان فرصت جبران بدهیم. تنبیه بدون توضیح تاثیرات تربیتی مخربی در کودک ایجاد می­کند و رفتار موردنظر را در کودک شکل نمی­دهد.

  1. به کودکانمان فرصت تغییر رفتار و افکار بدهیم

انسان ها به مرور زمان تجربه میکنند، می آموزند و رشد میکنند. ما باید به کودکانمان فرصت تجربه کردن و رشد یافتن را بدهیم و طبعا خودمان نیز پذیرای افکار یا رفتارهای متفاوت و سالم کودکانمان باشیم.

  1. به کودکانمان فرصت بدهیم تا درباره تصمیم یا موقعیتی فکر کنند.

زمانی که آموزش­های لازم درباره شیوه­های علت­یابی مسئله داده شود و به کودک فرصت تحلیل موقعیت­ها را بدهیم، خواهیم دید که کودک قادر خواهد بود که علل و عوامل جامعی که دست اندر کار یک موضوع هستند را تشخیص دهد.

  1. از موفقیت­های فرزندمان قدردانی کنیم.

  2. فرصت مطرح کردن خواسته­های کودکانمان را فراهم کنیم

  3. خواسته­های خود را با آن­ها در میان بگذاریم و دلایلمان را برایشان شرح دهیم.

رابطه بین پرخاشگری کودکان و اعتماد به نفس چیست؟

زمانی که از رفتار جراتمندانه صحبت کردیم گفتیم که به افراد کمک می­کند تا در ارتباط با دیگران به اعتماد به نفس دست پیدا کنند. در مقابل، روان­شناسان اعتقاد دارند زیرساخت پرخاشگری اعتماد به نفس پایین است. عموما افرادی که احساس می­کنند در زمینه­ای از کفایت لازم برخوردارند هیچ­گاه در آن حوزه دست به پرخاشگری نمی­زنند. فردی که به خود مطمئن است و فاصله­ ی بین خودپنداره (تصورش از خودش) و خود واقعی­اش زیاد نیست، در برخورد با مشکلات به هم نمی­ریزد و بر هیجاناتش کنترل دارد. اما فردی که به خود اطمینان ندارد و در ذهنش تصویری غیرواقعی و متزلزل از خودش ساخته است، با کوچک­ترین تهدید و تعرضی به این تصویر آرمانی در هم می­شکند و دست به پرخاشگری می­زند.

پرخاشگری منفعلانه یعنی چه؟ کودک پرخاشگر منفعل چه ویژگی­هایی دارد؟

در بالا اشاره کردیم که کودکان بسته به نوع آموزش و الگوهای رفتاری­ای که در معرضش قرار می­گیرند از خودش پرخاشگری یا کم­رویی نشان می­دهند. پرخاشگری منفعلانه به معنای ابراز خشم (پرخاشگری) غیر مستقیم است. مثلا کودکی را تصور کنید که به خاطر خطای برادر یا خواهر کوچکتر از خود تنبیه می­شود و به جای این که از خود دفاع کند (رفتار جراتمندانه) یواشکی به وسایل خواهر و برادر خود آسیب می­رساند.

بروز عصبانیت بدتر است یا پرخاشگری منفعلانه؟

برخی پرخاشگری منفعلانه را از پرخاشگری مستقیم نیز خطرناکتر می­دانند. زیرا کودکان پرخاشگر منفعل هرگز خشم خود را (معمولا به علت ترس از تنبیه یا طردی که به طور تدریجی در او ایجاد کرده­اند) آشکار نمی­کند و به صورت هدفمندانه به حل مشکل نمی­پردازند بلکه حتی بدون اینکه ردی از خود بافی بگذارند، خشم خود را به صورت­های مختلف تخلیه کرده و به دیگران آسیب­های بعضا جبران­ناپذیری می­رساند.

با کودکان پرخاشگر  و عصبی خود چگونه رفتار کنیم؟

کودکان پرخاشگر و بی ادب الگوهای رفتاری ناسالمی را آموخته اند

قدم اول در برخورد با کودک پرخاشگر، صبر، صبر و صبر است. پیدا کردن الگوهای رفتاری ناسالم کودکان و جانشین کردن آن­ها با الگوهای رفتاری سالم مسیری زمان­بر است و نیازمند بردباری، تلاش و تمرین مداوم است. یادمان باشد کودکان ما برای دشوار کردن زندگی­مان توطئه نکرده­اند. بدرفتاری­هایشان را شخصی نکنید. بیشتر این الگوهای مخرب را خود ما و اطرافیانشان در آن­­ها ایجاد کرده­ایم. آن­ها در برخورد با مسائل مختلف، راه دیگری جز پرخاشگری بلد نیستند و یا راه­های دیگر را بی­اثر یافته­اند. پیشنهاد ما این است که با یک متخصص روانشناسی کودک مشورت کنید تا ابتدا رد احتمال اختلالات مرتبط با پرخاشگری مانند ADHD یا اختلال سلوک و… را بررسی کنید.

عصبانیت کودک ما با عصبانیت کودکان دیگر تفاوت دارد!

باید بدانیم که کودکان با یکدیگر تفاوت دارند و شکل­ دهی رفتار مطلوب در آن­ها نیازمند ارتباط گرفتن با فرزندمان، شناخت روحیات او و دقیق شدن در ترجیحات و رفتارهایش است. مثلا ممکن است پاداشی که یک فرزندمان در قبال تغییر رفتارهایش احتیاج دارد محبت کلامی و تشویق باشد اما فرزند دیگر وقت گذراندن و حضور بیشتر ما در فعالیت­هایش را پاداش تلقی کند و تشویق شود تا رفتار خوبش را ادامه دهد.

کودکان پرخاشگری را از ما می آموزند

شاید مهم­ترین مسئله در برخورد با کودک پرخاشگرمان، رفتارهای خود یا همسرمان است. کودکان علاوه بر تنبیه و پاداش، از طریق الگوگیری نیز رفتارها را می­آموزند و تاثیر این روش حتی از تنبیه و پاداش نیز بیشتر است و کودکان با یادگیری مشاهده­ای و الگوگیری، سریع­تر می­آموزند. برای فرزندانمان الگوی خوبی باشیم.

[irp posts=”3570″ name=”اهمیت نقش والدین در شخصیت کودک”]

رابطه ما و کودکانمان دوطرفه است

باید در نظر داشته باشیم همانطور که مثلا خلق و خوی سخت یا پرخاشگری کودکان ما بر ما تاثیرات منفی می­گذارد، ما نیز با خلق و خوی خود و واکنش­هایی که به خلق و خو و رفتارهای پرخاشگرانه کودکمان می­دهیم بر او تاثیر می­گذاریم. رابطه والدین و فرزندانشان یک جاده دو طرفه است. اینطور نیست که کودکمان در این چرخه ی دعوا و عصبانیت تنها مقصر موجود باشد!

در تربیت کودکان پرخاشگر خود ثابت­قدم باشیم

کودکان سرحد شکیبایی ما نسبت به رفتارهایشان را می­سنجند و از آن فراتر می­روند تا ببینند چقدر محکم است. اگر جریمه یا جبرانی در کار است، بر انجام کامل آن نظارت داشته باشیم.

روش یادگیری کودکان مانند بزرگسالان نیست

 ژان پیاژه، پژوهشگر و روانشناس بزرگ حوزه کودکان درباره رشد فکری کودکان نشان داده است که تفکر و یادگیری کودکان با بزرگسالان تفاوت دارد. کودکان به شیوه­ی ملموس یاد می­گیرند. این یعنی آنچه کودکان با حس­های خود تجربه می­کنند (آنچه می­بینند، می­شنوند، لمس می­کنند یا احساس می­کنند) تعیین می­کند که درباره واقعیت چه فکر کنند. تجربه­های حسی آنهاست که باورهایشان را شکل می­دهد. شما با کلام و اعمال­تان به کودک خود آموزش می­دهید اما در نهایت این اعمالتان است که ملموس است و ملاک قرار می­گیرد!

آموزش­هایی که کودکان در محیط­های مختلف دریافت می­کنند باید با هم سازگار باشد!

مثلا کودکی را تصور کنید که در مهدکودک تشویق به اشتراک­گذاری لوازم خود می­شود و آن را یک ارزش برمی­شمارند اما در خانه بابت به اشتراک گذاشتن وسایلش مورد مواخذه قرار می­گیرد. لازم دقت کنیم اطلاعاتی که به کودک هشت ساله پرخاشگر خود می دهیم با اطلاعات و آموزه های او در مدرسه، سایر محیط هایی که کودک با آن مواجه است و یا حتی با سایر آموزه های خودمان مغایرت نداشته باشد!

با کودک خود روشن و مستقیم حرف بزنید

لازم است که با کودکان درباره رفتارها و پیامدهای آن به روشنی صحبت کنید و توضیح دهید چرا رفتارها در موقعیت خاصی اشتباه است. گاهی باید در عوض تنبیه بی دلیل کودکان، خودمان را بخاطر کوتاهی­هایمان در آموزش تنبیه کنیم!

[irp posts=”3565″ name=”نهی های والدین در شخصیت کودک (اریک برن)”]

در روش­های خود تنوع به خرج دهید

گاهی به جای هدف گرفتن رفتارهای نادرست و تنبیه و جریمه تعیین کردن برای آن­ها لازم است رفتارهای درست را نشانه بگیریم و با تقویت رفتارهای درست (به جای تنبیه رفتارهای نادرست)، به مرور رفتارهای صحیح را در آن­ها شکل دهیم.

در اصلاح رفتار پرخاشگرانه باید روی رفتار متمرکز بمانید، نه روی کودک!

در اصلاح رفتارهای پرخاشگرانه لازم است همواره به یاد داشته باشیم که رفتار بد است نه خود کودک! اگر به جای رفتار بد، شخصیت کودکمان را هدف بگیریم آسیب­های هیجانی درازمدت و عمیقی را برایش تضمین کرده­ایم!

در برخورد با کودک پرخاشگر صدای عادی خود را به کار ببرید

لحن شما نباید عصبانی، ناراحت و یا پر تنش باشد. زمانی که لحنمان طبیعی نیست کودک می­فهمد که شما به دام افتاده­اید، از رفتارش آزرده و مضطرب شده و نمایش را آغاز کرده­اید.

تربیت و آموزش کودکانمان عرصه نمایش جنگ قدرت میان ما و آن­ها نیست!

آرام کردن کودک عصبانی­تان را در نظر داشته باشید و با دلسوزی پدرانه/ مادرانه نسبت او رفتار کنید. بحث­ها را ادامه ندهید، وقتی گوش نمی­دهند به آن­ها سر بزنید و رفتارهایشان را بررسی کنید و مطمئن شوید که دستورالعمل­ها را درست متوجه شده­اند. طرز برخوردهای کودکان مثل غرغر کردن، پا کوبیدن، به هم کوبیدن، زیرلبی حرف زدن و… را نادیده بگیرید و تنها بر رفتارشان متمرکز بمانید. مثلا زمانی که از آن­ها می­خواهید رفتاری را متوقف کنند فقط بر توقف رفتار تاکید داشته باشید و با مشاهده­ی پا کوبیدن فرزندتان با او وارد بحث و مشاجره نشوید.

معذرت خواهی کنید!

زمانی که در رفتار با کودکتان زیاده­روی می­کنید حتما از او معذرت بخواهید.

قوانین منطقی با پیامدهای منطقی تعیین کنید

“چون من میگم” یا “چون من این رو دوست ندارم” قانون مناسبی برای کنترل و تغییر رفتارهای پرخاشگرانه کودک نیست. با تعیین قوانین و پیامدهای منطقی برای کودک، منطقی فکر کردن و سنجش همه جوانب کار را به او بیاموزید.

سابقه اشتباهات کودک را در ذهنتان پاک کنید!

بحث رفتارها و مشکلات گذشته را پیش نکشید و کودک را بابت گذشته سرزنش نکنید. سابقه مشکلات را در مکالمه با کودکتان پاک کنید. سخنرانی برای کودک یا استفاده از “بهت که گفته بودم” تمام تاثیرات آموزشی شما و ارزش­های طبیعی رفتار را از بین می­برد. مثلا کودکی را تصور کنید که با کتک زدن دوستش در مدرسه از جمع هم­کلاسی­هایش طرد شده است و والدین با گفتن “بهت که گفته بودیم وقتی بچه ها رو کتک بزنی دیگه کسی باهات دوست نمیشه”، فرصت جبران رفتار، تجزیه و تحلیل و  تجربه پیامد رفتارهای پرخاشگرانه را از کودک می­گیرند.

[irp posts=”3458″ name=”چند نکته روانشناسی کودک در تربیت کودکان”]

در اصلاح رفتارهای بی ادبانه و پرخاشگرانه فرزندان، مواظب پیام­های نهفته منفی صحبت­هایتان باشید!

از جملات مثبت استفاده کنید؛ جملات منفی ناراحت­کننده هستند و به کودکان احساس طرد، بی­ارزشی و کوچک شدن می­دهند و به جای اینکه تلاشی برای جلوگیری از رفتار غیرقابل­قبول باشند، حمله شخصی هستند. مثلا وقتی به کودک می­گوییم “اگر جرات داری یکبار دیگر این کار را بکن” درواقع این پیام نهفته منفی را به او می­رسانیم که به بدرفتاری­ات ادامه بده تا بهت نشان بدهم که من رییس هستم! تاثیر این پیام، به چالش کشیدن، تحریک کردن، شرمنده کردن، سرزنش کردن، انگشت گذاشتن و تحقیر کردن است. در عوض پیام­های مثبت شوق همکاری ایجاد می­کنند، نیاز کودک به تعلق داشتن را برآوده می­سازند، بر احساس توانمندی و عزت­نفس کودک تاکید کرده و اعتماد به نفس حل مسائل چالش برانگیز را به کودک ما می­دهند.

راه­های موثر جایگزین را به کودکمان آموزش دهید

اگر قرار نیست در مقابل خط خطی شدن تکالیفش توسط برادر کوچکترش او را کتک بزند پس باید چه کار کند؟ شاید بهتر است همگی مواظب وسایلمان باشیم و آن­ها را از دسترس عضو کوچک خانواده دور نگه داریم و حالا با هم میزان آسیب وارد شده به تکالیف را بررسی کرده و اوضاع را مرتب کنیم!

منابع:

  • کتاب فرزندان خجالتی یا پرخاشگر- پرخاشگری و خچالت دو روی یک سکه (چگونه با فرزندان خجالتی یا پرخاشگر خود رفتار کنیم)، پروانه محمدخانی، نشر قطره
  • کتاب کلیدهای رفتار با کودک سرسخت، رابرت مکنزی، ترجمه فرناز فرود

 

 

 

بهاره آریان

روانشناسی مثل یه مهمون ناخوانده وارد زندگی من شد و همه چیز رو تغییر داد و از اون روز تا جایی که در توانم هست از زیبایی‌هاش خواهم گفت

مطلب مرتبط

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 Comments
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x