نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
رفتار با کودکان پرخاشگر، عصبی و زورگو
کودکان پرخاشگر
در مقالهی شناخت و کنترل هیجانات در کودکان درباره هیجانات اصلی کودکان، نحوه شکلگیری آنها و تاثیر سبکهای فرزندپروری والدین بر شکلگیری هیجانات کودک صحبت کردیم و گفتیم که هیجان خشم، یکی از هیجانات اصلی کودک است که در بدو تولدش شکل میگیرد. در این مقاله به بررسی پرخاشگری، تفاوت آن با خشم و نحوه برخورد با کودکان پرخاشگر خواهیم پرداخت.
خشم چیست؟ تفاوت آن با پرخاشگری چیست؟
خشم یکی از هیجانات اصلی ماست که در ماههای اولیه پس از تولد ما و کودکانمان شکل میگیرد. خشم عموما زمانی بروز میکند که از مرزهایمان عبور کردهاند و حقوقمان نادیده گرفته شده است. خشم دارای سه مولفه است: شناخت، برانگیختگی بدنی و رفتار پرخاشگری.
پرخاشگری نمود رفتاری هیجان خشم
همانطور که مشهود است پرخاشگری نمود رفتاری هیجان خشم است. درواقع هیجان خشم میتواند منجر به بروز پرخاشگری بشود یا نشود. شناخت یعنی ارزیابیها، انتظارات، نگرشها و باورهای انسان. برانگیختگی بدنی، عنصر فیزیولوژیک هیجان خشم است و در برگیرنده پاسخهایی مانند برافروختگی چهره، انقباض عضلات و غیره است.
خشم یک هیجان درونی در پاسخ به محرک بیرونیست
هنگامی که حادثهای برایمان رخ میدهد، از یک طرف با جنبه بیرونی آن طرف هستیم یعنی میزانی که آن حادثه واقعا بد است و از طرفی دیگر با جنبه درونی آن مواجهیم یعنی شناخت، برداشتها و ارزیابیهایی که از آن حادثه داریم و تخمین ما از میزان بد بودن حادثه را شکل داده و باعث ایجاد احساسات و هیجانات خاصی در ما میشوند. خشم عموما نتیجهی افکار منفی و محرک است و با شناسایی این افکار و بررسی و اصلاح شناختها و ارزیابیهایمان میتوانیم خشم خود را مهار کنیم. در ابراز خشم خود و مواجهه با خشم دیگران از جمله فرزندمان همواره باید حدود، مقصود، زمان و مکان مناسب و روش بیان خشم را در نظر داشته باشیم.
برای رفتار با کودکان پرخاشگر باید با علل پرخاشگری کودکان آشنا شویم
کودکان به رفتار والدینشان نگاه میکنند
پرخاشگری کودکان علل رفتاری دارد. یعنی با تقویت یا تنبیه رفتارهای کودکان منجر به واکنشهای پرخاشگرانه در آنها میشویم. گاهی نیز کودکان از طریق الگوبرداری از دیگران (علیالخصوص والدین) پرخاشگری و شیوه مواجهه با مسائل را میآموزند. رفتارهای پرخاشگرانه پاسخهای آموخته شدهای هستند که میتوانند از طریق آموزش تغییر یابند. این بخشی از روانشناسی کودک است
پرخاشگری کودک واکنشی میتواند واکنشی به محیط باشد
برای مثال در برخی خانوادهها تنها زمانی به خواستها و نیازهای کودکان توجه میکنند و به بیان دیگر او را میبینند که کودک از خود رفتار پرخاشگرانه نشان دهد. یعنی تا زمانی که کودک آرام است به خواسته هایش توجهی نمیکنند مگر اینکه مثلا شروع به سر و صدا و یا آسیب رساندن به خود، اشیا و دیگران کند.
فقدان رفتار مناسب با کودک میتواند باعث پرخاشگری او شود
پرخاشگری و در مقابل آن، خجالتی و کمرو بودن در غیاب رفتار جراتمندانه پدیدار میشوند. رفتار جراتمندانه نوعی مهارت ابراز وجود است که در آن نه حقوق خود فرد ضایع میشود و نه حقوق دیگران. با رفتار جراتمندانه، فرد میتواند مشکلات را بدون دعوا و در سمت مقابل آن، کنار کشیدن از حق خود مدیریت کند. اگر خانوادهها خود رفتار جراتمندانه نداشته باشند یا نتوانند آن را به فرزندان خود آموزش دهند ممکن است پیامدهای رفتاری جبرانناپذیری را برای فرزندان خود رقم بزنند.
عدم اجازه ابراز عقاید و احساسات به کودک میتواند منجر به پرخاشگری او شود
در سمت مقابل پرخاشگری، کودکانی که والدینشان به آنها اجازه جراتمندی و ابراز وجود نمیدهند و انتظار دارند که فرزندانشان در هر شرایطی سر به زیر باشند، تبدیل به کودکانی کمرو میشوند که دیگران همواره حقوق فردیشان را زیر پا میگذارند. در این زمان است که خشم فرو خورده میشود و به صورتهای مختلف خود را بروز میدهد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
کودکانتان را متوجه احساساتشان بکنید تا هوش هیجانی کودک افزایش پیدا کند
هوش هیجانی نیز فاکتور مهمی است که در بروز رفتارهای پرخاشگرانه کودکان نقش دارد. کودکان زمانی که عواطف و هیجاناتشان را شناخته و درک میکنند، میتوانند این هیجانات را در دیگران نیز تشخیص داده و با آنها همدردی کنند یا واکنش متناسب با شرایط نشان دهند و همچنین هیجانات خود را نیز کنترل کنند. هوش هیجانی نیز با تمرین و آموزش رشد میکند.
وراثت، سازمان عصبی و خلق و خو در پرخاشگری کودک نقش دارد
از طرف دیگر نقش وراثت، سازمان عصبی و خلق و خو را نیز باید در نظر گرفت. مثلا کودکی را تصور کنید که به صورت ژنتیکی ساختمان داخلی گوشش به صداها کمتر حساس باشد یا دوپامین که انتقالدهنده عصبی اصلی در درک لذت و دریافت پاداش است در بدن او کمتر ترشح شود. یا مثلا کودکی را در نظر بگیرید که از زمان تولدش بهانه گیر است و به نحوی از خود سرسختی نشان میداده است. خودتان پیامد چنین رویدادی را تصور کنید! صداهای بسیار بلند برای چنین کودکی معمولی جلوه میکند و یا اینکه این کودک تنها با انجام بازیها و رفتارهای شلوغ یا پر سروصدا لذت کسب میکند و کودک سرسخت نیز هرچند به مرور زمان یاد میگیرد چه رفتارهایی نادرست هستند اما به احتمال بیشتری در برابر شرایط مختلف از خود سرسختی نشان میدهد. خلق و خو مانند نقشه کلی رفتار است. لزوما تعیین کننده نیست ولی بی تاثیر هم نیست.
رفتار جراتمندانه چیست؟
رفتار جراتمندانه به افراد این توانایی را میدهد که در موقعیتها مختلف از حقوق خود دفاع کنند و اجازه ندهند که آنها بنا به میل خود هرطور که میخواهند رفتار کنند. در رفتار جراتمندانه فرد ضمن احترام به حقوق خود به حقوق فرد مقابل نیز احترام میگذارد. رفتار جراتمندانه طرفین را در یک تعامل برد- برد قرار میدهد. افراد پرخاشگر حقوق دیگران را ضایع میکنند و افراد کمرو و منفعل حقوق خودشان را!
چگونه رفتار جراتمندانه را در برخورد با کودک پرخاشگر به کار بگیریم؟
جراتمندی مهارتی آموختنیست و نیاز به آموزش دارد و به افراد کمک میکند تا در ارتباط با دیگران به آگاهی و اعتماد به نفس دست یابند. افرادی که از رفتار جراتنمدانه برخوردار نیستند اغلب از طریق سکوت، عصبانیت، تسلیم شدن یا تلافی کردن با موقعیتها برخورد میکنند. این را هم باید در نظر داشته باشیم که رفتار جراتمندانه با گستاخی متفاوت است و این دو در عنصر ادب با یکدیگر متفاوتند. همچنین جراتمندی به معنای بروز دادن عصبانیت یا برعکس، فرو خوردن خشم نیست.
رفتار جراتمندانه چگونه بر پرخاشگری تاثیر می گذارد؟
در رفتار جراتمندانه:
- رفتار مبتنی بر دفاع از خود است و نه گذشتن از حق خود.
- احساسات و عقاید خود را به دیگران میگوییم
- از دیگران میخواهیم رفتارهای نامناسبشان با ما را متوقف کنند
- خودمان مسئول احساساتمان هستیم و احساسات خود را گردن دیگران نمیاندازیم (مثلا به جای اینکه به کودک آموزش دهیم که “تو مرا عصبانی کردی” میگوییم “من از این رفتار عصبانی شدم”)
- خواسته و احساس خود را تا زمان رسیدن به نتیجه مطلوب تکرار میکنیم. مثلا به کودک خود آموزش میدهیم به جای دعوا، هر چندبار که لازم است به دوستش بگوید قبل از استفاده از مدادرنگیهایش از او اجازه بگیرد.
- انتظارات خود از دیگران را بیان میکنیم؛ افراد جراتمند میدانند که دیگران نمیتوانند ذهنخوانی کنند و صحبت مستقیم و رو در رو به جای رفتارهای منفعلانه و ایما و اشاره همیشه بالغانهترین و صحیحترین شیوه است.
- بر حقوق شخصی خود پافشاری میکنیم؛ افراد جراتمند از بیان نظرات، احساسات، مرزها و حقوق خود وحشت ندارند. مثلا کودکمان باید بتواند مسئولیت خطایی که مرتکب نشده را بر گردن نگیرد، حتی در برابر خودمان!
- به حقوق دیگران احترام میگذاریم؛ رفتار جراتمندانه به معنای زرنگی، فریب دادن یا تسلط بر دیگران نیست. مثلا به کودک خود میآموزیم همانقدر که مواظب نوبت خود در بازی گروهی است به نوبت دوستانش نیز پایبند باشد.
- بیان، مستقیم و محکم است.
- صداقت داریم
- علائم غیرکلامی جراتمندی نیز کلاممان را همراهی میکنند. مانند صدای رسا یا برقراری تماس چشمی.
برای این که جراتمندی را جایگزین رفتار پرخاشگرانه کودکمان کنیم…
به کودکانمان بیاموزیم که به خود احترام بگذارند و طبعا ما نیز به آنها احترام بگذاریم.
احترام به خود یعنی شناخت نیازها، نقاط ضعف و قوتها و پذیرش آنها. یعنی من با تمام این ویژگیها فرد ارزشمند و قابل احترامی هستم.
به کودکانمان کمک کنیم نیازهای خود به عنوان یک فرد را بشناسند و در حد مشروع آنها را برآورده کنند.
کامیابی بدون تعرض به حقوق دیگران حق بدیهی هرکسی است. علاوه بر این که به کودک می آموزیم نیازهایش را به رسمیت بشناسید، ما نیز متقابلا باید نیازهای آنها را به رسمیت بشناسیم.
به کودکانمان اجازه دهیم در بیان احساسات، افکار و عقایدشان از ضمیر “من” و “ما” استفاده کنند.
مثلا “من این غذا را دوست ندارم” یا “من از این رفتار شما ناراحت شدم”. این باعث میشود که کودک بتواند به عنوان موجودی فاعل (در مقابل منفعل)، مستقل و صاحب اختیار به سادگی درباره نیازها و خواستههایش صحبت و اظهارنظر کند.
به کودکانمان اجازه اشتباه کردن بدهیم
اشتباه کردن بخش جدایی ناپذیری از فرایند یادگیری است. علاوه بر این که همه ما اجازه اشتباه کردن داریم، کودکمان نیز می تواند اشتباه کند. عمل صحیح این است که کودکانمان را متوجه اشتباهشان کنیم و بهشان فرصت جبران بدهیم. تنبیه بدون توضیح تاثیرات تربیتی مخربی در کودک ایجاد میکند و رفتار موردنظر را در کودک شکل نمیدهد.
به کودکانمان فرصت تغییر رفتار و افکار بدهیم
انسان ها به مرور زمان تجربه میکنند، می آموزند و رشد میکنند. ما باید به کودکانمان فرصت تجربه کردن و رشد یافتن را بدهیم و طبعا خودمان نیز پذیرای افکار یا رفتارهای متفاوت و سالم کودکانمان باشیم.
به کودکانمان فرصت بدهیم تا درباره تصمیم یا موقعیتی فکر کنند.
زمانی که آموزشهای لازم درباره شیوههای علتیابی مسئله داده شود و به کودک فرصت تحلیل موقعیتها را بدهیم، خواهیم دید که کودک قادر خواهد بود که علل و عوامل جامعی که دست اندر کار یک موضوع هستند را تشخیص دهد.
از موفقیتهای فرزندمان قدردانی کنیم.
فرصت مطرح کردن خواستههای کودکانمان را فراهم کنیم
خواستههای خود را با آنها در میان بگذاریم و دلایلمان را برایشان شرح دهیم.
رابطه بین پرخاشگری کودکان و اعتماد به نفس چیست؟
زمانی که از رفتار جراتمندانه صحبت کردیم گفتیم که به افراد کمک میکند تا در ارتباط با دیگران به اعتماد به نفس دست پیدا کنند. در مقابل، روانشناسان اعتقاد دارند زیرساخت پرخاشگری اعتماد به نفس پایین است. عموما افرادی که احساس میکنند در زمینهای از کفایت لازم برخوردارند هیچگاه در آن حوزه دست به پرخاشگری نمیزنند. فردی که به خود مطمئن است و فاصله ی بین خودپنداره (تصورش از خودش) و خود واقعیاش زیاد نیست، در برخورد با مشکلات به هم نمیریزد و بر هیجاناتش کنترل دارد. اما فردی که به خود اطمینان ندارد و در ذهنش تصویری غیرواقعی و متزلزل از خودش ساخته است، با کوچکترین تهدید و تعرضی به این تصویر آرمانی در هم میشکند و دست به پرخاشگری میزند.
پرخاشگری منفعلانه یعنی چه؟ کودک پرخاشگر منفعل چه ویژگیهایی دارد؟
در بالا اشاره کردیم که کودکان بسته به نوع آموزش و الگوهای رفتاریای که در معرضش قرار میگیرند از خودش پرخاشگری یا کمرویی نشان میدهند. پرخاشگری منفعلانه به معنای ابراز خشم (پرخاشگری) غیر مستقیم است. مثلا کودکی را تصور کنید که به خاطر خطای برادر یا خواهر کوچکتر از خود تنبیه میشود و به جای این که از خود دفاع کند (رفتار جراتمندانه) یواشکی به وسایل خواهر و برادر خود آسیب میرساند.
بروز عصبانیت بدتر است یا پرخاشگری منفعلانه؟
برخی پرخاشگری منفعلانه را از پرخاشگری مستقیم نیز خطرناکتر میدانند. زیرا کودکان پرخاشگر منفعل هرگز خشم خود را (معمولا به علت ترس از تنبیه یا طردی که به طور تدریجی در او ایجاد کردهاند) آشکار نمیکند و به صورت هدفمندانه به حل مشکل نمیپردازند بلکه حتی بدون اینکه ردی از خود بافی بگذارند، خشم خود را به صورتهای مختلف تخلیه کرده و به دیگران آسیبهای بعضا جبرانناپذیری میرساند.
با کودکان پرخاشگر و عصبی خود چگونه رفتار کنیم؟
کودکان پرخاشگر و بی ادب الگوهای رفتاری ناسالمی را آموخته اند
قدم اول در برخورد با کودک پرخاشگر، صبر، صبر و صبر است. پیدا کردن الگوهای رفتاری ناسالم کودکان و جانشین کردن آنها با الگوهای رفتاری سالم مسیری زمانبر است و نیازمند بردباری، تلاش و تمرین مداوم است. یادمان باشد کودکان ما برای دشوار کردن زندگیمان توطئه نکردهاند. بدرفتاریهایشان را شخصی نکنید. بیشتر این الگوهای مخرب را خود ما و اطرافیانشان در آنها ایجاد کردهایم. آنها در برخورد با مسائل مختلف، راه دیگری جز پرخاشگری بلد نیستند و یا راههای دیگر را بیاثر یافتهاند. پیشنهاد ما این است که با یک متخصص روانشناسی کودک مشورت کنید تا ابتدا رد احتمال اختلالات مرتبط با پرخاشگری مانند ADHD یا اختلال سلوک و… را بررسی کنید.
عصبانیت کودک ما با عصبانیت کودکان دیگر تفاوت دارد!
باید بدانیم که کودکان با یکدیگر تفاوت دارند و شکل دهی رفتار مطلوب در آنها نیازمند ارتباط گرفتن با فرزندمان، شناخت روحیات او و دقیق شدن در ترجیحات و رفتارهایش است. مثلا ممکن است پاداشی که یک فرزندمان در قبال تغییر رفتارهایش احتیاج دارد محبت کلامی و تشویق باشد اما فرزند دیگر وقت گذراندن و حضور بیشتر ما در فعالیتهایش را پاداش تلقی کند و تشویق شود تا رفتار خوبش را ادامه دهد.
کودکان پرخاشگری را از ما می آموزند
شاید مهمترین مسئله در برخورد با کودک پرخاشگرمان، رفتارهای خود یا همسرمان است. کودکان علاوه بر تنبیه و پاداش، از طریق الگوگیری نیز رفتارها را میآموزند و تاثیر این روش حتی از تنبیه و پاداش نیز بیشتر است و کودکان با یادگیری مشاهدهای و الگوگیری، سریعتر میآموزند. برای فرزندانمان الگوی خوبی باشیم.
[irp posts=”3570″ name=”اهمیت نقش والدین در شخصیت کودک”]
رابطه ما و کودکانمان دوطرفه است
باید در نظر داشته باشیم همانطور که مثلا خلق و خوی سخت یا پرخاشگری کودکان ما بر ما تاثیرات منفی میگذارد، ما نیز با خلق و خوی خود و واکنشهایی که به خلق و خو و رفتارهای پرخاشگرانه کودکمان میدهیم بر او تاثیر میگذاریم. رابطه والدین و فرزندانشان یک جاده دو طرفه است. اینطور نیست که کودکمان در این چرخه ی دعوا و عصبانیت تنها مقصر موجود باشد!
در تربیت کودکان پرخاشگر خود ثابتقدم باشیم
کودکان سرحد شکیبایی ما نسبت به رفتارهایشان را میسنجند و از آن فراتر میروند تا ببینند چقدر محکم است. اگر جریمه یا جبرانی در کار است، بر انجام کامل آن نظارت داشته باشیم.
روش یادگیری کودکان مانند بزرگسالان نیست
ژان پیاژه، پژوهشگر و روانشناس بزرگ حوزه کودکان درباره رشد فکری کودکان نشان داده است که تفکر و یادگیری کودکان با بزرگسالان تفاوت دارد. کودکان به شیوهی ملموس یاد میگیرند. این یعنی آنچه کودکان با حسهای خود تجربه میکنند (آنچه میبینند، میشنوند، لمس میکنند یا احساس میکنند) تعیین میکند که درباره واقعیت چه فکر کنند. تجربههای حسی آنهاست که باورهایشان را شکل میدهد. شما با کلام و اعمالتان به کودک خود آموزش میدهید اما در نهایت این اعمالتان است که ملموس است و ملاک قرار میگیرد!
آموزشهایی که کودکان در محیطهای مختلف دریافت میکنند باید با هم سازگار باشد!
مثلا کودکی را تصور کنید که در مهدکودک تشویق به اشتراکگذاری لوازم خود میشود و آن را یک ارزش برمیشمارند اما در خانه بابت به اشتراک گذاشتن وسایلش مورد مواخذه قرار میگیرد. لازم دقت کنیم اطلاعاتی که به کودک هشت ساله پرخاشگر خود می دهیم با اطلاعات و آموزه های او در مدرسه، سایر محیط هایی که کودک با آن مواجه است و یا حتی با سایر آموزه های خودمان مغایرت نداشته باشد!
با کودک خود روشن و مستقیم حرف بزنید
لازم است که با کودکان درباره رفتارها و پیامدهای آن به روشنی صحبت کنید و توضیح دهید چرا رفتارها در موقعیت خاصی اشتباه است. گاهی باید در عوض تنبیه بی دلیل کودکان، خودمان را بخاطر کوتاهیهایمان در آموزش تنبیه کنیم!
[irp posts=”3565″ name=”نهی های والدین در شخصیت کودک (اریک برن)”]
در روشهای خود تنوع به خرج دهید
گاهی به جای هدف گرفتن رفتارهای نادرست و تنبیه و جریمه تعیین کردن برای آنها لازم است رفتارهای درست را نشانه بگیریم و با تقویت رفتارهای درست (به جای تنبیه رفتارهای نادرست)، به مرور رفتارهای صحیح را در آنها شکل دهیم.
در اصلاح رفتار پرخاشگرانه باید روی رفتار متمرکز بمانید، نه روی کودک!
در اصلاح رفتارهای پرخاشگرانه لازم است همواره به یاد داشته باشیم که رفتار بد است نه خود کودک! اگر به جای رفتار بد، شخصیت کودکمان را هدف بگیریم آسیبهای هیجانی درازمدت و عمیقی را برایش تضمین کردهایم!
در برخورد با کودک پرخاشگر صدای عادی خود را به کار ببرید
لحن شما نباید عصبانی، ناراحت و یا پر تنش باشد. زمانی که لحنمان طبیعی نیست کودک میفهمد که شما به دام افتادهاید، از رفتارش آزرده و مضطرب شده و نمایش را آغاز کردهاید.
تربیت و آموزش کودکانمان عرصه نمایش جنگ قدرت میان ما و آنها نیست!
آرام کردن کودک عصبانیتان را در نظر داشته باشید و با دلسوزی پدرانه/ مادرانه نسبت او رفتار کنید. بحثها را ادامه ندهید، وقتی گوش نمیدهند به آنها سر بزنید و رفتارهایشان را بررسی کنید و مطمئن شوید که دستورالعملها را درست متوجه شدهاند. طرز برخوردهای کودکان مثل غرغر کردن، پا کوبیدن، به هم کوبیدن، زیرلبی حرف زدن و… را نادیده بگیرید و تنها بر رفتارشان متمرکز بمانید. مثلا زمانی که از آنها میخواهید رفتاری را متوقف کنند فقط بر توقف رفتار تاکید داشته باشید و با مشاهدهی پا کوبیدن فرزندتان با او وارد بحث و مشاجره نشوید.
معذرت خواهی کنید!
زمانی که در رفتار با کودکتان زیادهروی میکنید حتما از او معذرت بخواهید.
قوانین منطقی با پیامدهای منطقی تعیین کنید
“چون من میگم” یا “چون من این رو دوست ندارم” قانون مناسبی برای کنترل و تغییر رفتارهای پرخاشگرانه کودک نیست. با تعیین قوانین و پیامدهای منطقی برای کودک، منطقی فکر کردن و سنجش همه جوانب کار را به او بیاموزید.
سابقه اشتباهات کودک را در ذهنتان پاک کنید!
بحث رفتارها و مشکلات گذشته را پیش نکشید و کودک را بابت گذشته سرزنش نکنید. سابقه مشکلات را در مکالمه با کودکتان پاک کنید. سخنرانی برای کودک یا استفاده از “بهت که گفته بودم” تمام تاثیرات آموزشی شما و ارزشهای طبیعی رفتار را از بین میبرد. مثلا کودکی را تصور کنید که با کتک زدن دوستش در مدرسه از جمع همکلاسیهایش طرد شده است و والدین با گفتن “بهت که گفته بودیم وقتی بچه ها رو کتک بزنی دیگه کسی باهات دوست نمیشه”، فرصت جبران رفتار، تجزیه و تحلیل و تجربه پیامد رفتارهای پرخاشگرانه را از کودک میگیرند.
[irp posts=”3458″ name=”چند نکته روانشناسی کودک در تربیت کودکان”]
در اصلاح رفتارهای بی ادبانه و پرخاشگرانه فرزندان، مواظب پیامهای نهفته منفی صحبتهایتان باشید!
از جملات مثبت استفاده کنید؛ جملات منفی ناراحتکننده هستند و به کودکان احساس طرد، بیارزشی و کوچک شدن میدهند و به جای اینکه تلاشی برای جلوگیری از رفتار غیرقابلقبول باشند، حمله شخصی هستند. مثلا وقتی به کودک میگوییم “اگر جرات داری یکبار دیگر این کار را بکن” درواقع این پیام نهفته منفی را به او میرسانیم که به بدرفتاریات ادامه بده تا بهت نشان بدهم که من رییس هستم! تاثیر این پیام، به چالش کشیدن، تحریک کردن، شرمنده کردن، سرزنش کردن، انگشت گذاشتن و تحقیر کردن است. در عوض پیامهای مثبت شوق همکاری ایجاد میکنند، نیاز کودک به تعلق داشتن را برآوده میسازند، بر احساس توانمندی و عزتنفس کودک تاکید کرده و اعتماد به نفس حل مسائل چالش برانگیز را به کودک ما میدهند.
راههای موثر جایگزین را به کودکمان آموزش دهید
اگر قرار نیست در مقابل خط خطی شدن تکالیفش توسط برادر کوچکترش او را کتک بزند پس باید چه کار کند؟ شاید بهتر است همگی مواظب وسایلمان باشیم و آنها را از دسترس عضو کوچک خانواده دور نگه داریم و حالا با هم میزان آسیب وارد شده به تکالیف را بررسی کرده و اوضاع را مرتب کنیم!
منابع:
- کتاب فرزندان خجالتی یا پرخاشگر- پرخاشگری و خچالت دو روی یک سکه (چگونه با فرزندان خجالتی یا پرخاشگر خود رفتار کنیم)، پروانه محمدخانی، نشر قطره
- کتاب کلیدهای رفتار با کودک سرسخت، رابرت مکنزی، ترجمه فرناز فرود