روانشناسی فراموشی در زندگی روزانه

 روانشناسی فراموشی در زندگی روزانه
۲.۷/۵ - (۸ امتیاز)

فروید روانشناس معروف و روانشناسی فراموشی

حتم دارم که این مبحث یکی از جذاب ترین مباحث در میان انبوهی از مباحث روانشناسی فروید به شمار میرود: روانشناسی فراموشی

این دقیقا همان چیزی است که ما هر روزه با آن سر و کار داریم فروید این مبحث را در کنار مباحث شگفت خود در اویل قرن بیست مطرح کرد تا نامش را حتی در زندگی روزانه هم تزریق کند.

باید بگویم که روانشناسی فراموشی یا چیزی که ما امروزه تحت عنوان آسیب شناسی روانی در زندگی روزانه در کتابفروشی ها میبینیم اولین بار توسط فروید پدر علم روانکاوی مورد بررسی قرار گرفت او چیز هایی را که خود و اطرافیانش مشاهده کرده بودند را جمع آوری کرد و به یک نتیجه گیری کلی رسید: هیچ کدام از فراموشی های ما بی معنی نیست و نشان از یک درد درونی در ناخودآگاه است که از این طریق سرکوب میکنیم..

فراموشی ها بعضا با یک حس سرکوب شده ارتباط دارند

بگذارید مطلب را برایتان روشن تر کنم: قطعا برای شما پیش آمده که چیزی را گم کنید یا اسمی را در عین این که همیشه آن را به کار میبرید فراموش کنید… وقتی شعری میخوانید به جای یک کلمه که از خاطرتان رفته است چیز دیگری که مشابه با آن کلمه باشد جایگزین میکنید تا کل شعر را از فرم قافیه اش نیندازید و ….

به گمان فروید چیز هایی که در بالا مطرح شد شاید در نگاه اول ساده به نظر بیایند که تمام ما در زندگی روزانه هزاران بار با آن مواجه میشویم اما در نگاهی عمیق تر تمام این ها سعی دارند تداعی یا احساسی را در اعماق وجودمان از ما مخفی کنند..

فرض کنید خود را برای یک سخنرانی آماده کرده اید تا در جلسه هیئت مدیره دیگران را تحت تاثیر قرار دهید شما وارد اتاق میشود و می گویید: با اشتیاقی فراوان میخواهم جلسه را ختم کنم!… وقتی به حضار نگاه میکنید میفهمید که جمله کاملا بی معنی است شما وارد اتاق شده اید و باید جلسه را شروع کنید نه آن را ختم کنید. شاید پس از یک عذرخواهی ساده از حضار کار خود را ادامه دهید اما اگر یک روانکاو آنجا وجود داشته باشد کل ماجرا را میفهمد: شما تمایلی به این جلسه ندارید و هر چه زودتر در پی اتمام آن هستید..

این ساده شده مثالی بود که خود فروید در کتابش زده است.

انواع فراموشی ها

فراموشی اسامی خاص

خیلی از اوقات پیش آمده که دقیقا اسم فردی نوک زبانتان ( پدیده نوک زبانی) است اما آن را به یاد نمی آورید فروید میگوید این خیلی از اوقات به سبب یک خستگی ساده و ناشی از نارسایی مغزی و دستگاه خونی نیست بلکه ناشی از رابطه و تداعی ای است که به همراه آن اسم فراموش شده میآید و شما را یاد یک خاطره غمگین می اندازد و یا احساس بدی را در شما به وجود می آورد جالب این جاست که این احساس بد در اعماق وجود ما نسبت به آن شخص و یا آن اسم و در ناخودآگاه ما است به طوری که خودمان نمی دانیم چرا اسم به یادمان نمی آید..

فراموشی اسامی خارجی یا غیرخاص

لغزش های زبانی تمام آن چیز هایی هستند که ما به شکل ناخودآگاه در موردشان اشتباه میکنیم مثلا خیلی از اوقات برای شما پیش آمده که کلمه ای را اشتباه تلفظ میکنید و یا وقتی در حال صحبت هستید کلمه دیگری را اشتباها(البته از دید عمومی) جای یک کلمه دیگر به کار میبرید حال این میتواند به سبب تشابه این دو اسم باشد و یا نه میتواند کاملا متفاوت باشد یا حتی میتواند جا به جا شود به عنوان مثال ممکن است به راحتی دو کلمه لحاف سفید را به شکل سفید لحاف بگوییم..

یک مثال

فرض کنید شبی به یک منطقه ی خطرناک برویم و در نهایت مورد هجوم دزدان قرار بگیریم وقتی که پیش پلیس میرویم گزارش دزدی را اینگونه به آنها میگوییم که: تاریکی و تنهایی فلان ساعتم را به سرقت برده اند. با اینکه با این جملات غیر از واقعیت چیزی نگفته ایم اما با این جمله ممکن است به منزله ی کسی به حساب بیاییم که عقل درست و حسابی ندارد در حقیقت این دزدان بوده اند که مرا مورد سرقت قرار داده اند..

مکانیسم فراموشی

خب مکانیسم فراموشی دقیقا شبیه به یک همچین مثالی است فراموشی به وسیله ی خستگی  ما را از دسترسی به کلمه دزدان محروم داشته است اما مسئله اینجاست که کلمه دزدان برای ما خاطره ی سرقت آن شب را زنده میکند و حال مدام بدتر میکند ما در این مواقع مکانیسم هایی به کار میبریم که از ما را از خاطرات بد دور نگه دارند فراموشی هایی از این دست به این دلیل اتفاق می افتند

نتیجه ی جالبی که میتوان از این مثال به دست آورد این است که: هر اسمی یا هر فراموشی مختصری که برای ما نسبت به هر چیزی اتفاق میآفتد رابطه ای با یک خاطره یا تداعی منفی در درون ناخودآگاه ما دارد دقیقا همان چیزی که فروید آن را لغزش های کلامی نامید..

فراموشی وظایف و قصد هایی که باید اجرایی شوند

تصور کنید سربازی را که هر روز صبح بدون این که خودش بخواهد یادش میرود که بند کفشانش را درست ببندد این وظیفه ی اوست اما در این مورد همیشه دچار فراموشی یا همان حواس پرتی از دیدگاه عمومی میشود در نگاه اول می تواند یک فراموشی ساده باشد که برای همه اتفاق می افتد چیزی که همه ما روزانه در نمونه هایی دیگر با آن سر و کار داریم اما از دیدگاهی دیگر میتواند عدم تمایل ناخودآگاهانه او به خدمت سربازی باشد که به این شکل نشان داده میشود چیزی که مربوط به یک حس منفی درونی نسبت به سربازی است.

فراموشی یک قرار ملاقات

حتما برای شما هم اتفاق افتاده است که با کسی قرار ملاقاتی میگذارید اما براحتی آن را فراموش میکنید و مورد بازخواست از طرف مقابل قرار میگیرید چیزی که روانکاوی در این مواقع می گوید این است که شما احتمالا خاطره ای منفی یا یک تداعی منفی از طرف مقابل خود دارید که به شکل فراموشی هر قرار ملاقاتی که به او مربوط میشود خودش را نشان میدهد.

گم کردن

خب شاید این رایج ترین و همچنین ملموس ترین پدیده ی زندگی خود من باشد و قطعا شما هم در زندگی خود این تجربه را داشته اید که نمیدانید چرا اما چیزی را جایی می گذارید و تمام!… دیگر تا مدت ها آن را پیدا نمی کنید.

یک مثال

بگذارید در اینجا مثالی از خود فروید برایتان بیاورم: روزی زن فروید به او کتابی هدیه میدهد فروید صمیمانه از همسرش تشکر میکند و به او قول میدهد که کتاب را با دقت بخواند اما دقیقا از روز بعد جایی که کتاب را گذاشته بود از یاد میبرد.. پس از مدتی مادر فروید دچار بیماری خاصی میشود که نیاز به مراقبت دارد همسر فروید برای مادر شوهرش خود را اماده میکند تا با کمال احترام روزی از او پرستاری کند زمانی که حال مادر فروید رو به بهبودی میرود بی اختیار فروید کتاب همسرش را در کشوی میز تحریرش پیدا میکند!..

خب تحلیل تا حدی میتواند ساده باشد: فروید به سبب گله ای که از همسرش داشته است کتابی که او هدیه داده بوده را از یاد میبرد تا زمانی که محبت همسرش را به مادرش میبیند و کتاب در این هنگام ناگهانی پیدا میشود..

گم کردن وسایل خاص

خود من شگردی عجیب در گم کردن اتود هایم دارم به طوری که هر بار که اتودی تازه میگیرم به دو روز نمیکشد که کاملا یادم میرود آن را کجا قرار داده ام در مواقعی این چنینی برای این که علت این رفتار را بفهمید فکر خود را بر روی اتود یا هر چیزی که گم کرده اید متمرکز کنید و هر تداعی یا فکری که به ذهنتان می آید را روی کاغذ بنوسید شاید رابطه ای بین چیز هایی که روی کاغذ نوشته اید به وجود آید که خودتان هم فکرش را نمیکردید به این کار در روانکاوی تداعی آزاد گفته میشود که کاربردی شگرف در تمام مباحث روانکاوی دارد..

خب برای من اینگونه بود که به مسئله گم کردن مداوم اتود هایم فکر کردم و اولین تداعی که به ذهنم آمد اسم دوست دبستانی ام بود که نمیدانستم چرا اما اولین چیزی که در ذهنم آمد این بود آن را روی برگه ای نوشتم و تصادف جالب این بود که من حدودا یک سال بود که با این فرد به دلیل کدورتی که بینمان پیش آمده بود دیگر ارتباطی نداشتم..

اعمال نشانگر یا تصادفی

اعمال نشانگر تمام آن چیز های هستند که امروزه ما تحت عنوان عادت به آن ها مینگریم و تقریبا ناخواسته آن ها را انجام میدهیم. مثل زمانی که مدام با ریشهایمان بازی میکنیم مثل زمانی که روی میزی ضرب میگیریم آنقدر که دیگران را از این کار به ستوه می آوریم مثل زمانی که با سکه های درون جیبمان صدا در می آوریم و این کار ها را تنها زمانی متوجه اش میشویم که دیگران ما را متوجه آنها میکنند.. اینها تماما نشانگری یک قصد و تجربه ی درونی هستند که دقیقا در ناخودآگاه ما جای دارند در اعماق وجود ما که حال به صورت یک رفتار نمود پیدا کرده اند..

حلقه ازدواجتان را گم میکنید؟

اعمال نشانگر در مباحث زناشویی مباحثی اغلب جدی هستند معمولا زمانی که در ماه عسل یکی از طرفین حلقه ازدواج خود را گم بکند ما نشانه خوبی نمیدانیم شاید نشان از یک فراموشی یا عدم تمایل به طرف مقابل است و یا نه شاید هم میتواند تنها ناشی از خستگی باشد معمولا تکرار یک عمل اینچنینی میتواند هشداری به ما باشد تا ما معنای ناخودآگاهانه آن را درک کنیم..

مثال اعمال نشانگر

قطعا که مثال های فراوانی از این دست میتوانیم بیاوریم چیز هایی که روزانه با آنها سر و کار داریم در غالب موارد در روانکاوی تنها به عنوان عملی گذرا دیده نمیشود بلکه نشانه ای است تا ما را به معنایی برساند معنایی که شاید خیلی از اوقات رابطه ای عمین با مسائل عاطفی درونی فرد دارد که مدام آنها را از این طریق سرکوب میکند.

البته باید گفته شود در مبحث روانشناسی فراموشی این حوزه های زندگی روزانه همواره وجود داشته که به سبب خستگی یا نوسانات خونی یا مغزی بوده است و خب معنی خاصی را در بر نداشته است چیزی که غالب این فراموشی ها نشان داده اند به گفته فروید یک ارتباطی با مورد فراموش شده و مسائل روانی فرد بوده است.

آلزایمر به طور کلی با تمام مطالب فوق متفاوت است

همچنان باید خاطر نشان کنم که در این مقاله بیشتر از هر چیزی تاکید بر فراموشی های زندگی روزانه و اشتباهات و سهو هایی که همه ما در روزمره با آن سر و کار داریم بوده است مباحثی مانند آلزایمر و اختلالات خفیف شناختی مباحثی کاملا جداگانه هستند که به عنوان یک بیماری در نظر گرفته میشوند و قصد ما و موضوع ما در این مقاله ارتباطی با مسئله ای همچون آلزایمر ندارد.

حرف آخر این که به یادزدودگی های سطحی و فراموشی های جزئی زندگی روزانه تان و عادت ها و لغزش های کلامی و نوشتاری و خواندنی روزمره تان توجه کنید شاید که ارتباطی دارند با یک تداعی که در شما اضطرابی به وجود میآورند و شما از این طریق آنها را سرکوب میکنید..

اگر علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در ارتباط با روانکاوی و رویکرد روانتحلیل گری هستید مقاله روانکاوی به مثابه یک تحلیل عمیق روانی را بخوانید..

[irp posts=”3377″ name=”روانکاوی به مثابه یک تحلیل عمیق روانی”]

اگر سوال و یا ابهام و یا تجربه ای در زمینه فراموشی دارید میتوانید در بخش ارسال دیدگاه پایین صفحه با ما در میان بگذارید..

میثم صالحی

از روزی که روانشناسی با نکاتش حالمو بهتر کرد تصمیم گرفتم با انگارکه تا میشه حال بقیه رو بهتر کنم.

مطلب مرتبط

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x