نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
پنج نکته کاربردی روانشناسی
این مقاله ترجمه ای است از مقاله ی دکتر ویتبورن از سایت روانشناسی امروز
سوزان کراس ویتبورن ، پی اچ دی، تکمیل در هر سن
پنج نکته کاربردی روانشناسی که می توانید آنها را برای استفاده به منظور پیشرفت خود و زندگی تان قرار دهید.
رشته ی روانشناسی با حدود تقریبا یک قرن است که شروع به رشد کرده است. اخیرا، من یک وبلاگ با ۱۰۱ از بهترین دیدگاه های روانشناسی را منتشر کردم، در اینجا پنج نکته کاربردی روانشناسی را برای شما بازگو میکنم تا در روابطتان عملکرد بهتری داشته باشید.
بسیاری اوقات، از جانب شاگردان، دوستان، و گاهی اوقات نویسندگان رسانه ها از من درخواست می شود که نکاتی کاربردی برای حل مشکلات مخصوص ارائه کنم. چه توصیه هایی درباره ی روابط باشد و یا راه های توسعه ی حافظه، به نظر می رسد که مردم اطلاعات دست اولی را می خواهند که می توانند بلافاصله اعمال کنند. بنابراین، من فکر کردم که بر مبانی اصول کلی روانشناسی تمرکز خواهم کرد.
تسلط بر این ها می تواند شما را به راهی ببرد که در طی آن هر موضوع و یا مشکل به خصوصی را که اکنون در زندگی تان با آن مواجه می شوید رسیدگی و رفع کنید.
چیزها همیشه آنگونه که به نظر می رسند، نیستند.
شما لازم نیست که به نظریه ی فروید باور داشته باشید تا این واقعیت را درک کنید که شرایط، مردم، و همه نوع از روابط تحت تاثیر عواملی هستند که همیشه به چشم غیر مسلح قابل مشاهده نیستند. دو فردی که مکالمه دارند ممکن است به نظر برسد که در مورد یک مشکل واقعی بحث می کنند، مانند نحوه توزیع بار کاری در دفتر چگونه است یا چگونه تصمیم گیری کنند برای شام چه بپزند.
در زیر این شرایط روزانه همه نوع پویایی وجود دارد، از حس ناامنی مردم (آیا رئیس من گمان می کند که من به اندازه ی کافی کار نمی کنم؟ آیا آشپزی من واقعا آنقدر بد است؟) تا تنفر یا رنجش و خشم (چرا من با همه ی کارها گیر افتادم؟) تا علاقه ی واقعی و حس همکاری.
روابط بین فردی پیچیده است و ما هر یک به طور بالقوه مقدار زیادی از توشه ی فردی را به شرایط ظاهرا دنیوی (خاکی) می آوریم. شخصی به شما می گوید که او کاری را انجام می دهد که موجب می شود شما درد شدید حسادت را حس کنید. با این حال، شما اینکه مایل نیستید اعتراف کنید (به خودتان یا به او) که موفقیت وی باعث می شود احساس نقص کنید را با تمجید و تبریک به او پوشش می دهید.
چگونه می توانید این دانش را برای کمک به خودتان در زندگی روزمره تان بازگردانی کنید؟ اول، با دانستن این که شرایط ساده به ندرت ساده هستند، شما بهتر می توانید با تعارضات احتمالی وفق پیدا کنید.
به جای فرض کردن اینکه مشکل بار کاری منتج به عقلانیت و خردپذیری ساده می شود، متوجه شوید که ممکن است سهوا موجب شوید شخصی احساس آسیب دیدگی و بی میلی کند. یا شما ممکن است کسی با آن احساسات باشید.
به جای نادیده گرفتن یا انکار آنها، با تایید و تصدیق آن پویایی ها، شما می توانید از بروز خشم ناگهانی و سوتفاهم ها جلوگیری کنید. احساس نقصان و ناراحتی شما به موجب موفقیت دوستتان، می تواند شما را به سمت احساس شرم و گناه سوق دهد.
دانستن اینکه حسادت یک واکنش طبیعی است می تواند به شما در پذیرش بیشتر خودتان در رابطه با احساساتتان کمک کند. نیازی نیست که به واکنش های ناخوشایندی که هم اکنون تجربه می کنید، خجالت را اضافه کنید.
همه حسادت را احساس می کنند. حیله برای شما این است که از آن حسادت برای به دست آوردن بینش در مورد آنچه که می خواهید در مورد خودتان تغییر دهید، استفاده کنید، در نتیجه شما احساس کسری و نقص نمی کنید.
آگاهی از پویایی های درونی، گام اول است، اما، برای کاهش دادن تنش های بین فردی است. این نکته ی بعدی شما را به مکان بسیار بهتری خواهد برد که می توانید کمتر از این احساسات متناقض ناخوشایند داشته باشید.
همدلی کار می کند
همدلی شاید یکی از مهم ترین مهارت هایی است که روانشناسان می آموزند. آن بویژه برای آن روانشناسانی که روان درمانی یا مشاوره را تمرین می کنند، بسیار مهم است. کارل راجرز افسانه ای، کسی که درمان متمرکز بر درمان جو (یا شخص محور) را توسعه داد، همدلی را سنگ بنای همه ی آموزه هایش قرار داد.
حتی روانشناسانی که در روش های رفتاری آموزش دیده اند، یاد می گیرند که ابتدا باید پیش از شروع فرایند درمان آنچه را که «اتحاد درمانگر» می نامند با درمان جوی خود برقرار کنند. این بدین معناست که آنها مهارت های شنیداری خود را افزایش داده و تجربیاتی در زمینه ی دیدن جهان از چشم درمان جویانشان کسب می کنند. حتی خارج از قلمرو مطب پزشک، روانشناسان ارزش همدلی را به عنوان راهی برای بهبود ارتباط بین مردم در همه ی انواع موقعیت ها تصدیق می کنند.
بازگشت به شماره ۱ بالا، همدلی است که می تواند به شما کمک کند تا برخی ازآن مشکلات بین فردی را که می تواند ارتباط خوب را خراب کند، حل کنید. قبل از اینکه برای انتقاد از همکاران، دوستان و یا شریک خود عجله کنید، خودتان را در جای آن شخص دیگر قرار دهید. چه احساسی خواهید کرد اگر کلمات خود را از شخص دیگری بشنوید؟
شما ممکن است علاقه ای نداشته باشید به اینکه چیزی که می گویید، انتقادی به نظر برسد، اما اگر شما واقعا متوقف شوید و در مورد آن فکر کنید، شما درک خواهید کرد که افراد دیگر چه احساسی خواهند داشت زمانی که کلمات شما را می شنوند. شما همچنین ممکن است قادر به تغییر درد حسادتی که نسبت به دوست موفق تر خود احساس می کنید، شوید اگر خودتان را جای آنها گذاشته و متوجه شوید که چقدر آنها خوشحال هستند.
همدلی جنبه ی دیگری نیز دارد، و این چگونگی بیان احساسات شما به دیگران است. ممکن است گفتن این پیش پا افتاده به نظر برسد، اما به طور صادقانه استفاده از اظهارات «من» مزایایی دارد. به جای گفتن « تو این را انجام بده، » با گفتن « من احساس می کنم وقتی شما بدین شیوه عمل می کنید …، » نشان می دهید که رفتار اشخاص دیگر برای تعبیر باز است.
اظهارات «من» همچنین کمتر اتهامی به نظر می رسد و بنابراین افراد دیگر کمتر محتمل به رفتار به طور تدافعی هستند. شما حتی نباید اظهارات «من» خود را برای افرادی که بهتان نزدیک بوده و یا با آنها کار می کنید، محدود کنید. شما هیچ چیزی را از دست نخواهید داد، و با ابراز خودتان به طریقی که این نوع از بازی ( آشکاری )، احترام و همدلی را مخابره می کند، بسیار بدست خواهید آورد.
ما محصولات محیطمان هستیم
به نظر می رسد مطبوعات مردمی برای بدست آوردن توضیحات ژنتیکی برای رفتار با سرسختی شدید به رقابت می پردازند. نقشه برداری از ژنوم انسان، به وضوح پیشرفت بزرگی برای علم بود، اما متاسفانه به نظر می رسد که همراه با تحقیق برای پیوند ویژگی های خاص به ژن های خاص است.
اگر شما بدنبال مشاوره ی کاربردی از روانشناسی هستید، امید داشتن به ردیابی کردن رفتار به سبب های ژنتیکی، شما را خیلی دور نخواهد کرد. ما نمی توانیم ژن هایمان را تغییر دهیم، اما می توانیم محیطمان را تغییر دهیم.
نگاه کردن به علت های محیطی و موقعیتی رفتار همچنین می تواند به شما کمک کند تا همدلی بیشتری را بدست آورید. با توجه به خطای اسناد بنیادی، ما خودمان را برای رفتار مشابهی که دیگران را برای انجام آن سرزنش می کنیم، می بخشیم.
این آسان است که ببینیم شرایط و موقعیت ها چگونه بر روی ما تاثیر می گذارند، اما دشوارتر است که به رفتار فرد دیگری نگاه کنیم و آن عوامل موقعیتی مشابه را به حساب آوریم. مردم ممکن است خودخواهانه، گستاخانه یا از روی بی ملاحظگی رفتار کنند، نه به خاطر شخصیت شان ( ژن ها )، اما به این دلیل که آنها تحت تنش بوده اند یا با آنها به طور غیر منصفانه رفتار شده است.
شاید حتی شما آن کسی باشید که موجب استرس شده یا با افراد دیگر غیرمنصفانه رفتار می کند. بسیاری از متخصصان ازدواج و خانواده یک رویکرد سیستمی را اتخاذ می کنند که در آن ، آنها رفتار یک عضو خانواده را به عنوان یک عبارت روابط ناکارآمد می بینند. یک سناریوی الگو از این طبیعت زمانی اتفاق می افتد که والدین یک رابطه ی متعارض داشته باشند و فرزند نوجوان احساسات خود را در گرو عمل نشان دهد.
دانستن نقش محیط همچنین به شما کمک می کند تا در رویکرد سلامت روحی و جسمی خود کمتر جبرگرایانه باشید. شما توسط ژنتیک خود محکوم نشده اید تا هر نوع نقص یا بیماری که در خانواده شما وجود دارد را داشته باشید.
اگر آزمایش ژنتیک مردم را هدایت کند به اینکه فرض نکنند که آنها ناچارا بیماری را توسعه می دهند برای اینکه در معرض خطر تغییر رفتارهایی هستند که ممکن است بیماری را اگر نه دائمی، برای سال ها ناپدید کند، عالی خواهد بود.
هر چیزی را که درباره ی روانشناسی در رسانه ها می خوانید، باور نکنید.
بسیاری از مطالعات روانشناختی، به طور ناکامل توصیف می شوند زمانی که توسط خبرنگاران پوشش داده می شوند. حتی اگر این اطلاعات به درستی توصیف شده باشد، خبرنگار ممکن است مطالعات نویسنده را به بیان اظهاراتی که فراتر از محدودیت های عقل می روند، (با زور) سوق دهد.
از نقطه نظر رسانه ها، بخشی که کمترین جذابیت را از هر مقاله ی علمی دارد، بخشی است که محدودیت های مطالعات را توصیف می کند. پر از ماله کالپا ( تقصیر من است)، نویسندگان باید محدودیت های نمونه، روش ها، تحلیل ها، و شاید حتی نظریه پایه ای را ثبت کنند.
اگر شما واقعا علاقه مند به گزارش تحقیقاتی هستید که در مطبوعات می خوانید، سعی کنید دست هایتان را بر مقاله های واقعی بگذارید. یک رویکرد درمانی جدید ممکن است خوب به نظر برسد، اما قبل از اینکه شما برای درخواست از یک درمانگر برای امتحان آن بر روی شما، عجله کنید، تلاش برای انجام تحقیقات بیشتر بر روی خودتان ارزشمند خواهد بود.
اغلب، نویسندگان مقاله های علمی خوشحال می شوند تا اطلاعات بیشتری را برای شما تهیه کنند اگر شما نمی توانید اصل مقاله را بگیرید یا اصلاح فنی را درک کنید. این همچنین می تواند به شما در دادن بینش در مورد اینکه آیا تحقیق واقعا برایتان کاربردپذیر است، کمک کند.
روشی که کمک می کند تا اضطراب را در دوره های تحصیلات تکمیلی کالج کم کند( کسانی که اغلب شرکت کننده در مقالات روانشناختی هستند ) ممکن است کاملا برای افرادی که در دهه ی ۳۰ یا ۴۰ زندگی شان هستند، یا افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، نامناسب باشد. شما باید صحت هر تحقیقی را که درباره اش می خوانید قبل از اجرای آن در زندگی تان، ارزیابی کنید.
ذهن باز را نگهدارید.
تغییر روانشناختی در هر نقطه از زندگی ممکن است، اما فقط اگر شما برای تغییر باز باشید. این بسیار آسان است که یک راه مشخص را برای تفکر و رفتار تنظیم کنید، چون شباهت، راحت و آسان است. ما همچنین خیلی تحت فشار قرار می گیریم زمانی که می خواهیم به چیزی که می دانیم کار می کند، بچسبیم.
اما، بسیاری از شرایط در زندگی نیاز به تغییر ما دارد، حتی اگر ما نخواهیم. شما بهتر است آماده شوید تا آن انطباقات را ایجاد کنید اگر شما به سمت راست و باریک از زمانی به زمان دیگر، تغییر مسیر دادید.
سمت جسور یک ذهن باز، مجموعه روانی است. وقتی شما دائما به یک راه مشابه برای حل یک مشکل می چسبید، شما کمتر کارآمد خواهید بود زمانی که یک مشکل جدید در راه شما قرار می گیرد. همه ی ما به این گرایش را داریم که فکر کنیم، اولین راه حل ما برای یک مشکل، درست است، و به عنوان یک نتیجه، ممکن است نابهنگام، قبل از نظر به همه ی احتمالات، آنها را ببندد.
شاید شما تجربه داشته باشید زمانی که یکی از محصولات مورد علاقه تان از قفسه ها ناپدید می شود. این می تواند چیزی ناچیز به اندازه ی خمیر دندانی باشد که شما بزرگ شده اید تا به آن عشق بورزید یا کفش های کاری که به خوبی فیت پاهای شما هستند.
بعد از تخلیه ی همه ی دسترسی ها بر ایبی ( سایتی که مردم برای خرید و فروش چیزها از آن استفاده می کنند ) یا بخش های محرمانه تر وب، شما اکنون باید سوئیچ ترس را بسازید. بیا و ببین، شما واقعا محصول جایگزین را بهتر می پسندید! اگر شما مجبور نباشید تغییر کنید، ممکن است برای سال ها بدون استفاده از مزایای چاره های دیگر ادامه دهید.
به طور مشابه، باز نگهداشتن ذهن، چه به افراد، نگرش ها، مکان های جدید یا موسیقی، می تواند به شما کمک کند تا زندگی تان را غنی کنید و آن ذهن را برای مدت طولانی تری هوشیارتر نگهدارید.
بزرگسالان سالمندتری که شیوه ی زندگی مشخص شده با نگرش های باز دارند، بر توانایی های ذهنی و جسمی خود برای مدت طولانی تری نسبت به آنهایی که از تغییر و چالش ها می ترسند یا اجتناب می کنند، متکی هستند.
برای خلاصه، من امیدوارم شما دریابید که این توصیه به شما ابزارهای دم دستی روحی می دهد تا زندگی، روابط و سلامتی تان را بهبود بخشید. روانشناسی همه ی جواب ها را ندارد، اما به طور قطع برخی پیشنهادات بسیار خوبی دارد.