نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
روانشناسی کودکان استثنایی
کودکان استثنایی به چه افرادی گفته می شود؟
“کودکان استثنایی” در رابطه با خصوصیات بدنی خود یا توانایی یادگیری به نسبت دیگر کودکان متفاوت هستند ، به حدی که برای بهره مندی کامل در مدرسه، نیاز به خدمات آموزشی تخصصی دارند. این اصطلاح بیشتر در جامعه آموزشی ویژه توسط متخصصان پزشکی و روانشناسی استفاده می شود و کودکانی را شامل می شود که عملکرد آنها نسبت به سایر کودکان متفاوت است و برای دستیابی به حداکثر پتانسیل این کودکان و همچنین کسانی که مشکل در یادگیری دارند، نیاز به غنی سازی برنامه درسی و آموزش های چالش برانگیز است. واژه “استثنایی” بیشتر برای افرادی که دارای معلولیت یا اختلالات حاد هستند نیز استفاده می شود. معلولیت یا اختلالات کودکان استثنایی در حوزه روانپزشکی و روانشناسی کودک تحت عنوان اختلالات عصبی در کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی قرار می گیرد.
اما در حالت کلی کودکانی که ممکن است به دلیل شرایط خاص تولد یا محیط خود دچار مشکلات رشدی شوند ، “استثنایی” نامیده می شوند. گروه های کودکان استثنائی که باید به طور کلی مورد آموزش ویژه قرار بگیرند عبارتند از: تیزهوشان ، ناتوانی های چندگانه ، اختلالات پزشکی ، آسیب دیدگی های مغزی ، اختلال بینایی یا شنوایی ، اختلالات ارتباطی ، اوتیسم و اختلالات مرتبط با آن ، اختلالات عاطفی و رفتاری ، ناتوانی در یادگیری و عقب ماندگی ذهنی یا رشد اختلالات و موارد مشابه دیگر…
چهار گروه اصلی و روانشناسی کودکان استثنایی شامل چه مواردیست؟
گروه شماره ۱. کودک استثنایی ذهنی:
پنج دسته افراد شامل کودکان استثنایی ذهنی می شوند.
الف) دسته اول که ما آن ها را فرزندانی با استعداد ذاتی بالا یا کودکانی که دارای ذهن برتر هستند، می نامیم. کودکان با استعدادی ، که ضریب هوشی آن ها معمولاً در محدوده IQ، ۱۳۰ تا ۱۸۰ یا حتی بالاتر قرار می گیرد.
روانشناسی کودکان استثنایی ذهنی
چنین کودکانی حدود ۲ تا ۷ درصد از میانگین جمعیت را تشکیل می دهند. این کودکان به ویژه در مقطع ابتدایی ، نسبت به سایر کودکان استثنائی، بیشتر مورد غفلت قرار می گیرند.
این کودکان یک چالش منحصر به فرد برای معلمان و مسئولان مدرسه هستند که باید برنامه واقع بینانه ای را برای تأمین نیازهای ویژه این دانش آموزان با استعداد برنامه ریزی کنند و در عین حال مطمئن باشند که جامعه از توانایی های غیرمعمول و ویژگی های رهبری که کودکان و جوانانی که از توانایی ذهنی بالایی برخوردار هستند ، بهره مند می شوند. در صورت هدایت صحیح ، این کودکان می توانند ارزیاب و مبتکر جامعه ، اقتصاددانان بزرگ ، صنعتگران ، مهندسان ، دولتمردان ، دانشمندان و زبان شناسان قهاری شوند. آنها به محتوا و اصطلاحات درسی ویژه ، روشهای ویژه تدریس ، نقش های ویژه رهبری در مدرسه و دانشگاه نیاز دارند.
ب) آهسته آموختگان آن دسته از کودکانی هستند که میزان هوش اندازه گیری شده آنها در محدوده ی IQ بین ۸۰ تا ۹۵ است. این کودکان مشکلاتی در فراگرفتن سریع آموزش ها دارند که باید توسط والدین و معلمان درک شوند. این کودکان به آموزش درمانی احتیاج دارند. ج) کودکان دارای معلولیت ذهنی، IQ بین ۵۰ تا ۷۵ دارند. اما این کودکان می توانند با آموزش درست با سواد و از لحاظ اجتماعی و اقتصادی خودکفا شوند. د) کودکان کم توان ذهنی، عموما IQ بین ۳۵ تا ۵۰ دارند. از آنجا که سن ذهنی آنها در بزرگسالی تقریباً بین ۴ تا ۸ سال است ، می توان انتظار داشت که این کودکان مهارت های اساسی در مراقبت از خود و اجتماعی شدن را کسب کنند، اما نمی توان انتظار داشت که آموزش های متفاوت را یاد بگیرند. این گروه از کودکان در تمام مراحل زندگی خود نیاز به حمایت های فردی و اجتماعی دارند و بسیاری از آنها قادر به انجام کارهای مفید در خانه یا در یک محیط مخصوص ، هستند.
ه) کودکانی که IQ کمتر از ۳۰ دارند ، نمی توانند از هیچ نوع آموزشی بهره مند شوند. آنها به طور کامل نیازمند مراقبت هستند.
گروه شماره ۲. کودکان معلول جسمی:
گروه کودکان معلول جسمی ،شامل تعداد زیادی از زیر گروه های مجزا هستند که هر یک از آنها نیاز به آموزش ویژه از طرف مربیان دارند. در اینجا ما به بررسی کودکانی با اختلال بینایی ، کودکانی با اختلال شنوایی ، کودکانی که دارای نقص گفتاری و کودکانی که دارای اختلالات ارتوپدی و عصبی هستند، می پردازیم.
روانشناسی کودکان استثنایی دارای اختلالات بینایی
کودکان که دارای اختلالات بینایی هستند ، می توانند به دو گروه عمده تقسیم شوند ، کم بینا و نابینا. الف) کودکان کم بینا گروهی از افراد هستند که سنجش بینایی بین ۲۰/۷۰ تا ۲۰/۲۰۰ دارند. ب) کودک نابینا افرادی هستند که بینایی کمتر از ۲۰/۲۰۰ دارند یا بینایی آن ها به میزان قابل توجهی محدود شده است. این کودکان استثنایی به برنامه های ویژه ، روش های ویژه تدریس ، تجهیزات ویژه و وسایل کمک آموزشی نیاز دارند. کودکان نابینایان باید از بریل به عنوان یک واسطه برای خواندن استفاده کنند. برخی از این کودکان ، بینایی محدودی دارند و ممکن است بتوانند حروف بزرگ را به آرامی بخوانند اما بینایی کافی برای خواندن موثر آنها ندارند.
روانشناسی کودکان استثنایی با اختلال شنوایی
کودکان دارای اختلال شنوایی از نظر فراگیری علم نسبت به سایر کودکان استثنایی با مشکل روبرو می شوند. زیرا علاوه بر تدریس موضوع ، معلم به کودکی که دارای معلولیت شنوایی است ، باید در زمینه های گفتاری ، خواندن ، زبان و آموزش شنوایی نیز آموزش هایی را ارائه دهد.
کودکانی که ناشنوا هستند ، باید مفاهیم و مهارتهای زبان در گفتار و خواندن را با استفاده از دستورالعمل ویژه یعنی خواندن لب انجام دهند. این که آیا کودکان کم شنوا نیاز به آموزش تخصصی در یک کلاس ویژه دارند یا نه ، بستگی به میزان ضعف شنوایی آن ها دارد و این در حالی است که اغلب ناتوانی های گفتاری با از دست دادن شنوایی،ارتباط نزدیکی دارد. لکنت زبان نوعی ناتوانی گفتاری و عملکردی است. شکاف و فلج مغزی باعث ناتوانی در گفتار این نوع از کودکان استثنایی می شود. کودکانی که مشکلات صحیح گفتاری دارند را می توان توسط معلم اصلاح کرد ، اما مشکلات جدی تر در صحبت کردن، نیاز به خدمات مستقیم یک گفتار درمان دارد.
انواع مختلف ناتوانی های گفتاری عبارتند از: نقص بیان ، لکنت زبان ، اختلالات صدا ، کیفیت پایین صحبت در طولانی مدت. اختلالات ارتباطی حدود ۱۸ درصد خدمات آموزشی دریافت شده توسط کودکان استثنایی را تشکیل می دهد. این آموزش ها می تواند شامل زبان بیان ، درک زبان ، گفتار بدنی یا ارتباطات اجتماعی ، تفسیر و پاسخ مناسب به زبان کلامی و غیر کلامی در زمینه های مختلف اجتماعی باشد.
روانشناسی کودکان استثنایی دارای اختلالات عصبی و غیر حسی:
کودکان دارای اختلالات جسمی عصبی و غیر حسی نیز در این گروه قرار دارند. ناتوانی های این کودکان ممکن است ناشی از استئومیلیتر ، سل ، فلج مرکزی ، صرع و مواردی از قبیل شرایط بهداشتی مزمن مانند اختلالات قلبی ، آسم و دیابت باشد. این شرایط باعث می شود که کودکان در عملکردهای جسمی “فلج” شوند. بعضی از این کودکان ممکن است به علت ناهنجاری ها یا ناسازگاری استخوان ها ، مفاصل یا عضلات فلج شوند. همه این کودکان به مراقبت های ویژه و تکنیک های تخصصی آموزشی نیاز دارند.
نوع شماره ۳: کودکان دچار اختلالات عاطفی:
کودکان دچار اختلال عاطفی شامل افرادی است که دارای مشکلات رفتاری هستند و کسانی که ناسازگار اجتماعی دارند.
روانشناسی کودکان استثنایی دچار اختلالات عاطفی
دلایل اختلال عاطفی یا ناسازگاری اجتماعی ، مشکلات حاد خانوادگی ، ایجاد اختلال در رشد ، درگیری اقتصادی ، اجتماعی یا قومی یا مذهبی ، زندگی ناخوشایند در خانه و مدرسه ، درگیر شدن با انواع ناامنی های عاطفی ، ازدحام بیش از حد در خانه و مدارس ، نبود توجه فردی ، عدم وجود دستورالعمل فردی ، انضباط ابتدایی و روشهای انحطاط نفس در آموزش است. این کودکان نیاز به مراقبت و توجه ویژه دارند. آنها ممکن است با حضور نامنظم در کلاس خود ، نظم کلاس را مختل کنند ، ممکن است بر معلم فشار بیاورند و به دلیل درگیری ها و اضطراب های درونی خود قادر به یادگیری نباشند. چنین کودکانی نیاز به کمک متخصصان روانشناسی کودک و نوجوان و رویکردهای بهداشت و روان دارند. کودکان دارای این شرایط تنها ۱ یا ۲ درصد از جمعیت آموزش ویژه هستند. آنها علائم بیرونی (سوء رفتار و رفتارهای دفاعی) یا علائم داخلی (اضطراب و افسردگی) دارند و یا ممکن است هر دو مورد را با هم داشته باشند. سابقه خانوادگی در اختلالات روانی و اختلالات عصبی یا نقص عوامل مؤثر بیولوژیکی از علل اصلی این اختلال است. راهبردهای فرزندپروری ناسازگار ، موقعیتهای ایجاد شده در مدرسه و تأثیرپذیری از گروه همسالان ، از عوامل موثر محیطی غالب در این کودکان شمرده می شود.
نوع شماره ۴: کودک چند معلولیتی:
کودک چند معلولیتی دارای یک مشکل استثنایی هستند که بسیار پیچیده است. این کودکان ممکن است به طور همزمان دچار عقب ماندگی ذهنی و همچنین معلول گفتاری باشند و همزمان از بیماری صرع رنج ببرند.یا ممکن است با عقب ماندگی ذهنی و صرع ، فلج مغزی داشته باشند. آنها ممکن است ناشنوا ، نابینا و معلول ذهنی باشند یا آنها ممکن است از نظر ذهنی ناقص ، معلول گفتاری باشند و در عین حال از اختلالات رفتاری رنج ببرند. تاکنون تحقیقات بسیار کمی در این زمینه انجام شده است و از این رو شانس توانبخشی این کودکان بسیار ناچیز است.
چراکودکان استثنایی دربین همکلاسیان خود محبوب نیستند؟