نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
اهمیت نقش والدین در شخصیت کودک
چرا باید کودکی خود را بشناسیم؟
شاید الان که این متن را میخوانید بیست ساله باشید، روز تولدتان شمع سی سالگی را فوت کرده باشید و یا شاید یک مرد دنیادیده ی ۵۰ ساله باشید فرقی نمیکند همه ما روزی یک کودک بودیم با گهواره ای سفید که کم کم راه رفتن را آموخت ارتباط را آموخت دید و تصاویر را ذخیره کرد. آرام آرام در آغوش کشیده شد، بزرگ شد و دیگران را در آغوش کشید. همه ما کودکی خود را به یاد می اوریم شما را نمیدانم اما برای من همه اش تصویر بود میگویم بود زیرا وقتی رواندرمانی را شروع کردم فهمیدم آن تصاویر بیشتر از هر چیزی احساس بوده اند. غمگینی، شادی ، ناامیدی و غرور و… .
وقتی خاطراتمان را به یاد می آوریم شاید بخندیم، شاید ناراحت شویم شاید ساکت شویم. فکر میکنیم تصاویر بیانگر همه چیز هستند اما همه چیز در این کلیدواژه ی کوتاه است: احساسات.
چیزی که بر منطقمان بر دیدمان و بر نگاه ما به دنیا تاثیر میگذارد. شاید برایتان جالب باشد که از کتابی بگویم که چند روز پیش میخواندم. نام این کتاب ناخودآگاه و نیمکره ی راست مغز بود. علاقه من به ارتباط ناخودآگاه در رابطه هایمان و به خصوص ترشح هورمون های دوپامین و نوراپینفرین در فرایند عاشقی مجابم کرده بود که وارد دنیای نوروسایکولوژی ناخودآگاه شوم و به شکل ناگهانی با این کتاب برخورد کنم چیزی که خیلی برایم جذاب بود تعریف کتاب از نیمکره های مغز بود نیمکره راست ما اساسا جایگاه احساسات است.
به همین دلیل زبانی نیست و نمیتوانیم با کلمات بیانش کنیم اما سمت چپ مغز که مربوط به تحلیل رویداد های زندگی است معمولا در نقش یک مترجم عمل میکند فرایند های احساسی را در غالب کلمات و تصاویر ترجمه میکند اما شاید جالب تر از آن خاطر نشان کردن این مسئله باشد که گاهی اوقات نیمره چپ در کارش اشتباه میکند زیرا فرایند احساسی را نمیتواند به درستی درک کند و اینجا دقیقا همان جایی است که ما در بیان احساساتمان و در فهمیدن خودمان دچار مشکل میشویم.
کودکی بعد ها به شکل ناخودآگاهانه در بزرگسالی تاثیر دارد
روانشناسی کودک خاطر نشان میکند که چیزی که ما امروزه از کودکی خود به یادگار داریم چه آنهایی را که خودآگاهانه به یاد داریم و چه آنهایی را که در اعماق ناخودآگاهمان است بخش غالبی از احساسات ما و شخصیت کودکی ما را تشکیل میدهند. پس از غرایز والدین یکی از مهمترین اشخاص در شکل گیری این احساسات هستند. قطعه به یقین هیچکدام از ما نمیتوانیم والدینمان را از این تصاویر جدا کنیم آنها یکی از حتمی ترین کسانی هستند که ما حتی پس از مرگشان آن ها را به وسیله فراخود به همراهمان داریم.
کودکی را تصور کنید که دو سال اول زندگی اش را پیش مادر و پدربزرگش گذارنده است. مادر و پدر او به سبب طلاق و یا مشغله شان در دوسال اول زندگی او نقش وافری نداشته اند. شاید باورتان نشود اما غالبا این افراد به سبب همانند سازی خود با پدر بزرگ و یا مادر بزرگشان بعد ها در ارتباط توجهشان تنها به کسانی جلب میشود که ده یا پانزده سال از آنها بزرگتر باشد به همین دلیل والدین نقش شگرفی در شخصیت کودک و بعد ها در بزرگسالی فرد دارند.
در نظریه دلبستگی بالبی سبک دلبستگی که ما با مادرمان و یا جانشین روانی او مثل پرستار و یا … برقرار میکنیم نقش شگرفی در سبک دلبستگی ما به زوجمان در بزرگسالی دارد.
مادران مهمترین منبع شناخت جهان
کودکی را فرض کنید که وقتی مادر از او جدا میشود به شدت بی تابی میکند و گریه هایش امان بقیه را میبرد زمانی که مادر برمیگردد تا کودک را در آغوش بگیرد کودک به سمت مادر میدود اما وقتی در بغل او است او را با دست های کوچکش میزند.
کودکانی که این نوع سبک دلبستگی نا ایمن را دارند به گفته جان بالبی در بزرگسالی با زوج هایشان به شکل دو سو گرا رفتار میکنند یعنی در عین این که مدام در حال دعوا و مشاجره هستند اما نمیتوانند به رابطه هایشان پایان دهند و یا به ازدواج فکر کنند.
شاید فکر کنیم این تنها در سبک ارتباطی ما در بزرگسالی تاثیر گذار است اما واقعیت این است که والدین نقش شگرفی در باور ها و تفکراتمان دارند. برای این که راحتر مسئله را بفهمیم بگذارید از واژه ای معروف در رویکرد تحلیل رفتار متقابل رویکردی که اریک برن روانشناس کانادایی پایه گذار آن بود نام ببرم:پیش نویس هایمان.
پیشنویس ها
پیشنویس ها الگو ها و مجموعه های فکری ما نسبت به خود و جهان اطرافمان هستند نوع بنیان فکری که ما خود و جهانمان را میبینیم. بنا بر گفته اریک برن غالب پیشنویس های ما در کودکی توسط درونی کردن مادر و پدر هایمان شکل میگیرند البته که نقش محیط و غرایز و ساختار ژنی ما تاثیر شگرفی در این زمینه دارند.
محتویات پیش نویس ها اگر بخواهم ساده بگویم مجموعه از جملات است جملاتی اسنادی و بازدارنده مثل: تو انسان خوبی نیستی. تو قدرتمند تر از دیگران هستی. به فکر بقیه نباش زیرا تو تنها باید برای بقا بجنگی. یقین دارم که همه ما در ذهنمان جملاتی این چنینی داریم.
این گفتگوی درونی در بسیاری از ویژگی های ما نقش اساسی دارد. در نوع رفتاری که میکنیم در نوع انتخاب هایی که میکنیم در نوع محدودیت هایی که برای خود میسازیم. کلیدی ترین نکته اینجاست که این جملات همان جملات یا برداشت هایی هستند که ما در کودکی از پدر و مادرمان به یاد داریم. ممکن است آنها دقیقا همین جملات را گفته باشند و یا با رفتاری که کرده اند ما به این نتایج رسیده باشیم.
پدری را فرض کنید که به سبب جنگ یا به سبب بدبیاری های زندگی اش نتوانسته درسش را ادامه دهد و به مطلوبش یعنی استادی دانشگاه در رشته جامعه شناسی برسد، حال ناخودآگاه وقتی پسرش کتابی میخرد یا وقتی تلویزیون جامعه شناسی را نشان میدهد به پسرش میگوید: اگر میتوانستم درسم را ادامه بدم الان زندگیم قطعا توی مرحله بهتر از این بود.
وقتی پسر بزرگ میشود طبیعی است که همه چیزش را معطوف درس کند. او بخش اعظم زندگی اش را به کار اختصاص میدهد که شبیه پدر ش نباشد و یا راه نرفته پدر را تکمیل کند زیرا در آن زمان به این نتیجه رسیده است که اگر درس نخوانی زندگی است تباه خواهد شد.
[irp posts=”3458″ name=”چند نکته روانشناسی کودک در تربیت کودکان”]
فروید در روانشناسی کودک از مرحله ای از رشد میگوید که کودک در نگه داشتن مدفوع خود و دفعش باید تصمیم بگیرد کودکان معمولا به سبب عدم تفکیکی که بین خودشان و دیگران قائل هستند مدفوعشان را به عنوان یک هدیه ای از از وجود خود در نظر میگیرند در اینجا نقش مادر و پدر و فهمیدن مسئله و موضوع کودک به شدت خطیر است تا جایی که نوع رفتار آنها تعیین کننده ای مسئله است که کودک در آینده انسان بخشنده ای شود و به فکر کمک به دیگران باشد یا انسانی خسیس باشد که همه چیز را پیش خودش نگه دارد و بر آن تسلط یابد شاید اموالش را همچون قلمروش ببیند که اگر بخشی از آن را به دیگری بدهد منجر به شکست و عدم اعتماد به نفسش شود.
شاید با خواندن موارد فوق و اهمیت رفتار درست با کودک فکر بچه دار شدن و بچه داری کردن از ذهنمان کوچ کند شاید نا امید شویم و فکر کنیم بچه دار شدن مسئله ای پیچیده است. راستش را بخواهید واقعیت هم همین است مردی که تصمیم میگیرد پدر شود بزرگترین تصمیم زندگی اش را گرفته زیرا مسئولیت سنگین در قبال کودکش بر عهده دارد. اما بیشتر از هر چیزی باید روانشناسی کودک را بشناسیم
این مقاله بخشی از کتاب الکترونیکی فرمانده پنهان ذهن است اگر میخواهید بر نقش کودکی هایمان در شخصیت امروزمان بخوانید میتوانید باکلیک بر روی عکس این ایبوک را از میثم صالحی به صورت رایگان دریافت کنید.
اگر بعد از خواندن این مقاله هنوز ابهامات زیادی در رابطه با موضوع خود دارید میتوانید در قسمت ارسال دیدگاه پایین صفحه سوال و یا مسئله خود را مطرح کنید تا نویسنده مقالات و یا میثم صالحی مدیر سایت پاسخگوی آن باشند..
انتهای مقاله که گفتید هراس از بچه دار شدن؛ به نظرم با آگاهی مسوولیت پذیرفتن خیلی هم دلنشین و دلیلی برای فرار نداره
💐🙏