نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
اختلال دوقطبی چیست؟
با اختلال دوقطبی آشنا شویم
اختلال دوقطبی که در گذشته نام روانپریشی مانیا- افسردگی نیز بر آن نهاده شده بود یکی از مهمترین اختلالات بالینی است که یک اختلال مزمن با دورههای بهبود و عود است که مشخصه اصلی آن، دورههای متناوب شیداییست. اکثرا پس از دورههای شیدایی، افسردگی نیز مشاهده میشود اما وجود دورههای شیدایی، برخلاف دورههای افسردگی، به تنهایی برای تشخیص اختلال دوقطبی کفایت میکند. دورههای مانیا میتوانند در اثر سومصرف یک ماده، ابتلا به یک بیماری طبی و یا به دنبال یک درمان و عوارض جانبی داروهای آن (مانند درمان افسردگی) بروز کند که در این صورت تشخیص اختلال دوقطبی را نمیگیرد.
انواع اختلال دوقطبی در بزرگسالان
دو نوع اختلال دوقطبی وجود دارد. در دوقطبی نوع یک (Bipolar I)، به طور مداوم حداقل به مدت یک هفته، علائم بالا رفتن خلق (شیدایی) را داریم که به آن مانیا میگویند. از جمله:
- افزایش اعتماد به نفس یا خودبزرگبینی
- کاهش نیاز به خواب
- پرحرفی بیش از حد معمول یا احساس فشار برای حرف زدن
- پرش افکار یا تجربه ذهنی سبقت افکار از یکدیگر
- حواسپرتی (چه خود فرد متوجه حواسپرتیاش بشود و چه اطرافیان او متوجه آن بشوند)
- پرداختن بیرویه به فعالیتهایی که به فرد ضرر میرسانند (مانند ولخرجی بیش از حد، قمار، بیمبالاتیهای جنسی و سرمایهگذاریهای احمقانه که منجر به ضرر میشوند)
- و در نهایت، افزایش فعالیتهای هدفمند یا بدون هدف در هر زمینهای.
علایم در طول یک هفته چگونه باید باشند؟
در مدت این یک هفته، حداقل سه علامت از این علائم را در تمام روزها و تمام ساعات شبانه روز مشاهده میکنیم. در اختلال دوقطبی نوع یک، کارکرد فرد افت قابل توجهی پیدا میکند و اختلال بر زندگی او تاثیرات زیادی میگذارد و حتی اگر خلق بیمار بیش از حد بالا باشد، به طوری که احتمال آسیب به خودش و دیگران وجود داشته باشد، نیاز به بستری بیمار در بیمارستانهای تخصصی روانپزشکی است.
هیپومانیا
اگر طول مدت علائم شیدایی فوق کمتر از یک هفته باشد (حداقل ۴ روز)، به آن هیپومانیا میگوییم و تشخیص اختلال دوقطبی نوع دو (Bipolar II) را بر آن میگذاریم. دوقطبی نوع دو از دوقطبی نوع یک خفیفتر است و علیرغم این که در کارکرد فرد تغییراتی ایجاد میشود و اطرافیان و خانواده فرد متوجه ویژگیهایی میشوند که قبلا در او نبوده است، اما فرد همچنان توان مواجهه با زندگی روزمره خویش را دارد. همچنین دوقطبی نوع دو از دوقطبی نوع یک راحتتر درمان میشود و احتمال بازگشت بیماری کمتر است.
عملکرد فرد در بین دوره های اختلال دوقطبی
عملکرد بسیاری از بیماران دوقطبی، در فواصل بین دورههای بیماری به سطح نرمال پیش از بیماری برمیگردد ولی با این حال در حدود ۲۰ درصد آنان فاصلهای میان دو دوره بیماری وجود ندارد و از یک دوره وارد دورخ دیگری میشوند. حدود ۱۵درصد آنان نیز در فواصل میان دو دوره عود بیماری به عملکرد پیشین خود بازنمیگردند. عملکرد شغلی بسیار کندتر از علائم بالینی بهبود پیدا میکند. دورههای اختلال دوقطبی میتوانند مشخصههای متفاوتی داشته باشند که به طور کلی برای تشخیص بهتر و شرح دقیقتر دورههای اختلال با این عناوین نامگذاری میشوند:
- همراه ناراحتیهای اضطرابی
- همراه ویژگیهای مختلط
- همراه تندچرخی
- همراه ویژگیهای ملانکولیک
- همراه ویژگیهای آتیپیک
- همراه علائم روانپریشی هماهنگ/ناهماهنگ با خلق
- همراه کاتاتونی
- با شروع پس از زایمان
- با الگوی فصلی
کیفیت علائم اختلال دوقطبی
وقتی فرد در دوره مانیا است عزت نفسش عموما در طیفی از یک اعتماد به نفس بی چون و چرا تا خودبزرگبینی بارز بروز میکند و ممکن است به حد هذیانهای بزرگمنشی( یا هذیان های خود بزرگبینی) نیز برسد. فرد ممکن است علیرغم فقدان هرگونه استعداد و تجربه خاص دست به کارهای پیچیدهای مانند نوشتن رمان بزند یا درصدد اختراعات غیرعملی باشد. در کاهش خواب، فرد نمیخوابد یا خیلی کم میخوابد و در عین حال احساس شادابی و توانمندی میکند. قطع کلام بیمار دشوار است و بسیار سریع صحبت میکند و افکارش از هم سبقت میگیرند. فرد پیوسته صحبت میکند و توجهی به خواست دیگران برای پایان صحبتهایش ندارد. تکلمش شامل محتوای بیربط و بامزه، جناس، ادا و اطوار پر آب و تاب، آواز و ایما و اشارههای بیشازحد است یا اگر بیمار حالت تحریکپذیری دارد، گفتارش بیشتر حاوی شکایات و نکات منفی و مخالفتجویی است. حواس فرد به سادگی با محرکهای محیطی جزئی پرت میشود (مانند لباسهای بالینگر یا صداهای زمینه). افزایش فعالیتهای هدفمند مانند شرکت بیش از حد در فعالیتهای مختلف سیاسی، شغلی، جنسی، معاشرت کردن و… است و افزایش فعالیتهای بیهدف مانند قدم زدن بیرویه یا ارسال تعداد بیشماری پیام و ایمیل با موضوعهای متفاوت به افراد مختلف است. رانندگی بیملاحظه، ولخرجی بیحساب، رفتارهای جنسی پرخطر، بخشش داراییها و از این قبیل، همگی به علت خلق منبسط، خوشبینی مفرط و قضاوت مختل در بیماران دوقطبی است.
جایگاه افسردگی اساسی در اختلال دوقطبی
تغییرات خلق در اختلال دوقطبی، سریع و ناگهانی هستند. در صورت وجود دورههای افسردگی میان دورههای مانیک یا هیپومانیک، حداقل پنج علامت از مجموعه علائم افسردگی باید به مدت دوهفته وجود داشته باشد تا ملاکهای لازم برای افسردگی اساسی را شامل شود. اگر میخواهید درباره علائم افسردگی بیشتر بدانید کلیک کنید. علیرغم این که وجود دوره افسردگی اساسی شرط لازم و کافی برای تشخیص اختلال دوقطبی نیست، اما در اختلال دوقطبی اغلب پیش از اینکه دوره مانیا یا هیپومانیا داشته باشیم، دورهی افسردگی داریم. به بیان دیگر، این اختلال اغلب با یک دوره افسردگی شروع میشود و بعد دورهی افسردگی جای خودش را به یک دوره شیدایی میدهد. در برخی موارد، داروهایی که برای درمان اختلال افسردگی تجویز میشوند و وظیفه بالا بردن خلق را دارند، منجر به بروز علائم خفیف یا شدید شیدایی میشوند که موقت است و روانپزشکی که به آن مراجعه کردهایم، در دوز داروها یا نوع آنها تغییر ایجاد میکند و سبب رفع علائم میشود.
درمان اختلال دوقطبی
به طورکلی، در اختلال دوقطبی عوامل ژنتیکی و زیستی و شیمیایی بسیاری دخیل هستند. با این حال، عوامل محیطی مانند وقایع پر استرس زندگی نیز نقش بسیار مهمی در شروع نخستین دورههای بیماری ایفا میکنند. برخی بالینگران نقش عوامل محیطی را عامل اصلی در بروز اختلال میدانند، علیالخصوص در بروز دوره اول افسردگی. برخی نیز اذعان دارند نقش عوامل محیطی تنها در این حد اهمیت دارد که چه موقعی شروع شود و هر دوره اختلال در چه زمانی از زندگی روی دهد. امروزه در درمان اختلال دوقطبی، بر دارودرمانی و رواندرمانیای که مختص بیمار طراحی شده باشد تاکید میشود، در عین حال به علت اهمیت بالای وقایع پر استرس زندگی در عود بیماری، نیاز است تا مداخلاتی در محیط زندگی بیمار نیز ایجاد شود؛ مانند خانوادهدرمانی. به علاوه، درمان پیشگیرانه نیز برای افرادی که مستعد اختلال هستند مفید و موثر است. در صورتی که نیاز به بررسیهای تشخیصی منظم توسط روانپزشک باشد، خطر خودکشی یا آدمکشی وجود داشته باشد و یا بیمار در انجام مراقبتهای روزمره خود ناتوان شده باشد (مثلا غذا نخورد یا موارد بهداشتی را نتواند رعایت کند) نیاز است که به دستور روانپزشک بستری شود. از رواندرمانی در کنار دارودرمانی استفاده میشود. موثرترین رویکردهای رواندرمانی تا کنون شناختدرمانی، درمان بین فردی و رفتاردرمانی بودهاند. هدف درمان دارویی رفع علائم است و نه صرفا کاهش آنها. در درمان دورههای افسردگی، بسته به پاسخ بیمار به دارو، از داروهای ضدافسردگی مختلفی استفاده میشود. مانند سرترالین. در درمان دورههای مانیا و هیپومانیا، از داروهای ضدروانپریشی و تثبیتکنندهی خلق استفاده میشود؛ مانند بنزودیازپینها، لیتیوم، والپروات و… .
زندگی با اختلال دوقطبی چگونه است؟ بیماران دوقطبی چه احساس میکنند؟
امیلی مارتین، پژوهشگر انسان شناس، در کتاب خود با عنوان “مانیا و افسردگی در فرهنگ آمریکایی” درباره تجارب زیسته بیماران دوقطبی چنین میگوید: در زمان افسردگی، فرد به شدت محزون و در خود فرورفته است، نمیتواند عشق بورزد یا فعالیتی انجام دهد و در دورههای مانیک، فرد تحت سلطه امیالش است و تمام امیالش را به عمل تبدیل میکند. چه برای رابطه جنسی، چه برای پول و چه برای قدرت. فروید مانیا را تحت عنوان “رهاشده از مهار افسردگی” توصیف میکند مانند فردی که به دنبال امیال جدیدش میدود “مثل یک مرد گرسنه پس از خوردن نان”. بیماران در دوره افسردگی خود را چنین توصیف میکنند: ” افسردگی یک دنیای کامل است؛ من در یک گودال هستم، اطرافم تماما تاریک است، نمیتوانم کوچکترین تصمیمگیریای انجام دهم، حتی سادهترین کارها مثل دوش گرفتن هم وحشتناک است…..خودگوییهای منفی به طور دائم وجود دارند، هیچ امیدی نیست، احساس ترس و درهمشکستگی میکنم….”.
بیمار دیگری که دورههای شیدایی شدید همراه با توهم را تجربه میکرد، میگفت که خودش را دیده است که جلوی قطار میپرد و یا یکبار نیز خودش را دیده است که از پنجره پایین میپرد، انگار که بدنش او را ترک کرده است؛ صبحها احساس افسردگی و سنگینی میکند و عصرها خلقش به حالت شیدایی تغییر میکند. احساس دلمردگی دارد اما در زیر آن، جنبش و سرزندگی قرار دارد. احساس میکند درون زشتی دارد، انگار که کار بدی انجام داده باشد…احساس سراسیمگی و سریع بودن میکند و این برایش ترسناک است چرا که نمیتواند خودش را کنترل کند.
آگاهی درباره اختلالات روانی و تجارب زیسته بیماران مبتلا به آن، در جامعه اندک است و برچسب بیمار روانی، زندگی فرد را به شدت تحتتاثیر قرار میدهد. بیمار نه تنها باید با مشکلات و دردهایی که اختلال و پیچیدگیهای درمان بر او وارد میکنند دست و پنجه نرم کند، بلکه همزمان فشارهای اجتماعی نیز بر او وارد میشوند. بیمار خود را در حال فروپاشی مییابد، تصویری که از خودش دارد، احساس انسجام هویتش و ترس و ازخودبیگانگیای که با علم بر عدم کنترل رفتارها و افکارش به وجود میآید، بر واکنشهای اطرافیان به این حالات او اضافه میشوند، جهان ترسناکتر جلوه میکند و روند درمان نیز فرسایشیتر میشود.
منابع:
- کتاب راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی DSM-۵، تهیه شده توسط انجمن روانپزشکی آمریکا، فصل اختلالات دوقطبی و اختلالات مرتبط
- کتاب خلاصه روانپزشکی : علوم رفتاری / روانپزشکی بالینی، جلد اول؛ نویسندگان بنجامین جیمز سادوک، ویرجینیا آلکوت سادوک، پدرو روئیز
- Bipolar Expeditions: Mania and Depression in American Culture, Princeton University Press Princeton and Oxford, EMILY MARTIN
- At-risk symptoms of bipolar disorder in a university student cohort- Ida S. Haussleiter, Sandra Lorek, Eike Zeschela ,Svenja Mattausch, Milena Meyersb ,Georg Jucke- psychiatry research 265 (2018) 324-333