نقش سلامت روان در مواجهه با سرطان پستان: مبارزهای روانی و جسمی
پانیک چیست و چگونه درمان می شود؟
پنیک چیست؟
شرح یک تجربه از پنیک
میتوانید به اپیزود صوتی این مقاله هم گوش کنید:
امروز میخواهم برایتان از یکی تجربه های تقریبا سختم در زمینه حملات پنیک بگویم. آنچه در این مقاله مینوسیم حاصل کشمکش من با این حملات در طی سال اخیر بوده است.
از انجایی که ماهیت این حملات خیلی شبیه به بقیه بیماری ها مثل حملات قلبی است. به همین دلیل بسیاری از ما اطلاعات دقیقی از پنیک نداریم و همیشه آن را با بیماری دیگری اشتباه میگیریم. پنیک یکی از اختلالات در زمینه روانشناسی بالینی است.
در اخر سوالاتتان را با من درمیان بگذارید
چیز هایی که امروز میگویم برای همه افراد در تمامی سنین است که وقتی با این حمله مواجه شدند چه باید بکنند و چطور آن را درمان کنند. پس از خواندن این مقاله تقریبا تمام چیز هایی که باید را در این مورد متوجه خواهید شد. برای همین اگر پرسش و یا مسئله ای در نهایت برایتان پیش آمد می توانید آن را در بخش کامنت های اخر مقاله با من در میان بگذارید.
به چه چیز میگوییم حمله پنیک؟
اگر بخواهم خیلی ساده برایتان بگویم پنیک انتهای اضطراب است. چیزی که ما در گفتگو هایمان معمولا نام وحشت را برای آن به کار میبریم. به همین خاطر ترجمه فارسی پنیک وحشت زدگی است. این به این معناست که معمولا انقدر شدت، سرعت و حجم استرس شما زیاد میشود که تقریبا شبیه حمله اضطراب به آن نگاه میشود. به عبارت دیگر تصور کنید که اخرین لحظات زندگیتان را دارید می گذرانید و می دانید چند لحظه دیگر در این جهان نخواهید بود. یا یک اتفاق به شدت مهیبی رخ خواهد داد که دیگر زنده نخواهید بود. در آن لحظه چه حالی خواهید داشت؟ این دقیقا همان حالی است که افرادی که تجربه این حملات را داشته اند شاید بارها آن را تجربه کنند.
علائم پنیک
در کتاب های آسیب شناسی روانی به خصوص کتاب هایی که برای تشخیص به کار میروند مثل DSM-5 علائم مختلفی را برای پانیک ذکر کرده اند. اما اگر بخواهم آن را به زبان خودمانی برایتان بگویم. علائم آن به دو دسته ذهنی و جسمی تقسیم میشوند. به لحاظ جسمی یعنی شما ممکن است این علائم را در خود ببینید: تپش قلب زیاد، تعرق و گرگرفتگی، سرد شدن دست ها و پاها، سرگیجه شدید، دلشوره مداوم و بی دلیل و اضطراب بالا، احساس خفگی یا نفس تنگی، درد قفسه سینه و .. . به لحاظ ذهنی: احساس مرگ قریب الوقوع، احساس دیوانه شدن و وحشت بسیار زیاد از اتفاق افتادن یک اتفاق ناگوار است.
علائم پنیک در افراد میتواند متفاوت باشد
این به این معنی است که لازم نیست همه علامت های بالا را تجربه کنید تا تشخیص حمله پنیک را بگیرید. بلکه ممکن است در افراد گوناگون علائم تجربه شده متفاوت باشد. به عنوان مثال در مورد خود من سرگیجه اصلا وجود نداشت یا درد قفسه سینه نداشتم اما بقیه علائم بودند.
علائم پنیک در حالت استراحت و ناگهانی بروز میکنند
یکی از مهمترین علائمی که می تواند باعث تفکیک پانیک از حملات قلبی شود این است که این حملات میتوانند در زمان استراحت یا در هنگام خواب هم بروز کنند.
در حالی که معمولا درد های قلبی و عروقی در هنگام فعالیت های شدید و ورزش معمولا بروز پیدا میکنند. البته این میتواند متفاوت باشد ینی تنها به این عامل برای تفکیک این دو بسنده نمی کنیم و عوامل دیگر را هم در نظر می گیریم.
مدت زمان این علائم ممکن است از ۱۰ دقیقه تا نیم ساعت طول بکشد تا به اوج آن برسد برای همین زمان آن در افراد مختلف متفاوت است.
پنیک خطرساز نیست
با اینکه پنیک یک جلوه خطرناک جسمی دارد اما اساسا روانی است و عملا خطرآفرین نیست. اما تقریبا شبیه که یک آلارم بدن به شماست که در سیستم روانی تان مشکلی وجود دارد و باید برای درمان آن عامل درونی اقدام کنید
تفاوت حمله پنیک و اختلال پنیک
این یکی از مهمترین نکاتی است که باید به آن توجه کنیم. چیزی که معمولا داریم از ان صحبت میکنیم اختلال پنیک است. این به این معنی است که شما تنها یک بار یا دوبار در مواقع خاص ان را تجربه نکرده اید بلکه مداوم بوده است. به این معنا که شما هر سال یا هر ماه و یا حتی هر روز دو سه بار آن را تجربه میکنید و این تاثیر زیادی بر زندگی روزمره شما گذاشته است.
حمله پنیک به تنهایی ممکن است برای خیلی از افراد پیش بیاید در طول زندگی اما در صورتی که ادامه دار نباشد و یا فرد در بین حملات اضطراب انتظار نداشته باشد به آن اختلال پنیک نمیگوییم. بلکه آن حمله ای معمولی در زندگی بوده است که برای هر ادمی ممکن است اتفاق بیافتد.
اختلال پنیک حداقل یک ماه باید طول بکشد
زمانی میتوانیم به این حملات اختلال بگوییم که حداقل یک ماه طول کشیده باشد. یعنی ما در طول ماه گذشته چند بار این حمله ها را تجربه کرده ایم.
اختلال پنیک اضطراب انتظار دارد
اضطراب انتظار به این معنی است که مدام میترسیم که دوباره حمله دیگری رخ دهد. به این معنا که هر روز دلشوره داریم که مبادا حمله دیگری رخ دهد یا مبادا به زودی اتفاق بدی رخ دهد یا بمیرم. در اختلال پنیک ما اضطراب انتظار داریم اما در حمله پنیک پس از آن یک همچین اضطرابی نداریم.
از رفتن به جاهای تنگ و کوچک اجتناب میکنیم
افرادی که تجربه های این حملات را دارند معمولا همراه آن از مکان هایی ویژه ای دوری میکنند و یا سعی میکنند که انجا نروند. چرا که فکر میکنند راه فراری در آنجا نیست و به همین دلیل یادآور همان تجربه قریب الوقوع مرگ است.
به عنوان مثال این افراد ممکن است وارد فضاهایی مثل آسانسور نشوند یا سعی کند از ترافیک به دور باشند یا همچنین ممکن است که از فضا های بدون سقف بترسند. این دقیقا همان چیزی است که باعث میشود افراد دچار اختلال پنیک دچار اختلال بازارهراسی هم بشوند که دقیقا اجتناب از این مکان ها است. البته ممکن است افراد اختلال پنیک داشته باشند اما همراه آن بازارهراسی نداشته باشند.
در اختلال پنیک حملات بدون محرک هستند
به این معنی که شما خیلی اوقات نمیدانید که چرا این حمله را الان تجربه کردید. چون هیچ اتفاق ناگواری آن لحظه برایتان در حال رخ دادن نبود و مثلا شما در حال چای خوردن بودید و پشت میز کارتان نشسته بودید. برای همین یکی از مشخصه های اختلال پنیک این است که در زمان استراحت رخ میدهد و محرکی استرس زا معمولا وجود نداشته است. ممکن است که این حملات در موقعیت های استرس زا هم رخ بدهند. اما معمولا در زمان های استراحت هم هستند و به همین دلیل ادم را گیج میکنند چرا که علت بیرونی مشخصی برای آن ممکن است نیابیم.
تجربیات بیماران پنیک
فکر میکنند دچار حمله قلبی شده اند
شما تا به این جا با چیز هایی که در بالا گفته شد متوجه شدید که پنیک چیست و به چه چیزی میگویم اختلال پنیک و حمله پنیک. اما بسیاری از افراد زمانی که این حمله را تجربه میکنند به دلیل انکه موارد بالا را نمیدانند فکر میکنند که دچار حمله قلبی شده اند. برای همین اولین جایی که رجوع میکنند به متخصصین قلب یا پزشک عمومی است. معمولا هم پس از بررسی های انجام شده مثل نوار قلب و اکو به آنها گفته میشود که مشکلی ندارند و قلبشان سالم است. این اگرچه به خودی خود میتواند یک خبر خوب باشد اما برای این افراد خبری آزار دهنده است. چرا که فکر میکنند بیماری ای ناشناخته دارند که کسی قادر به حل آن نیست. به همین خاطر اضطرابشان بالاتر میرود.
فکر میکنند ام اس گرفته اند
علاوه بر آن ممکن است اظهار کنند که بیماری ام اس را گرفته اند در حالی که در خیلی از موارد این بیماری علائمی متفاوتی نسبت به حمله پنیک دارد.
نمیدانند چطور باید با این شرایط به زندگی خود ادامه دهند
اگر خاطرتان باشد گفتم که اختلال پنیک زندگی روزمره فرد را معمولا مختل میکند. یکی از شکایت های اصلی افراد دقیقا همین است. اینکه این حملات و تس از حمله ای دیگر زندگی ما را تحت الشعاع قرار داده است. برای همین نیاز است که اطرافیان شرایط فرد را در این لحظه درک کنند و برای درمان به او کمک کنند.
اختلال های همراه پنیک
افسردگی
پنیک معمولا اختلالات دیگری را هم به همراه خود دارد. به این معنی که افراد معمولا پس از این حملات احساس غم شدیدی را تجربه میکنند. یا شاید ممکن است که علائم افسردگی را داشته باشند.
علل پنیک
برای پنیک خب علل مختلفی در نظر گرفته شده است. به این معنی که نظریه های مختلف به شکل های متفاوتی در روانشناسی به آن نگاه میکنند که برایتان مهم ترین آن ها را میگویم که نگاه جامعی نسبت به علل آن داشته باشید.
علل زیستی
تغییرات در انتقال دهنده های عصبی مثل سروتونین و نورآدرنالین و گابا
اولین چیزی که معمولا باعث آن میشود تغییرات در این انتقال دهنده ها در مغز است. ببینید چند انتقال دهنده در مقاله وجود دارند که در اختلالات گوناگونی عاملی اساسی به حساب می آیند. به طوری که بسیاری از دارو ها با به تعادل رساندن دوباره این انتقال دهنده ها کاملا بیماری را درمان میکنند.
یکی از این انتقال دهنده ها سروتونین است که در بیماری های افسردگی، اضطرابی و .. هم نقش دارد که معمولا پایین آمدن آن در مغز یکی از علائم دخیل در ایجاد این اختلالات است. همچنین پایین آمدن گابا در مغز که یک انتقال دهنده مهاری است باعث این اختلال میشود .
اختلال در فعالیت های مناطقی از مغز
بخش هایی از مغز ما در هنگام خطر معمولا به دلیل آنکه بتوانیم دفاع خوبی از خود داشته باشیم فعالیت بیشتری میکنند. به عنوان مثال ناحیه ای در مغز وجود دارد به اسم آمیگدال که اساسا برای هیجان ترس است.
دیده شده است که در افراد اختلال پنیک این ناحیه از مغز فعالیتی بیش از اندازه دارد که باید به تعادل برسد. همچنین اختلال در دستگاه عصبی مرکزی مثل اختلال در دستگاه سمپاتیک که عامل جنگ و گریز در هنگام خطر در موجودات است از دیگر عامل های علائم جسمی پنیک است.
علل اجتماعی
همه ما در زندگی خود استرسور ها و یا اتفاقات ناگواری را ممکن است تجربه کنیم مثل ورشکستگی، مرگ عزیزان، طلاق، شکست عاطفی و … و افراد مختلف به روش های گوناگون با این عامل ها برخورد میکنند. بسیاری از افراد ممکن است تاثیر این اتفاقات به صورت جسمی در بدنشان بروز بکند. بسیاری از افراد ممکن است حال روحی و تعادل روانی آن ها برای مدتی به هم بخورد.
بعضی از افراد هم به دلیل یادگیری مهارت های حل مسئله و مقابله به خوبی آن ها را پشت سر میگذارند. این عوامل در پنیک هم دخیل هستند به عنوان مثال خود من پس از مرگ پدربزرگم این حمله را تجربه کردم که بعد از آن به صورت بی محرک تا حدود چند وقت ادامه دار شد. این میتواند برای افراد مختلف به گونه ای متفاوت باشد. اما چیزی که واضح است استرسور ها نقش کلیدی در پیدایش اولین حمله دارند.
علل روانی
پنیک در روانکاوی
فروید و پیروانش پنیک را زمانی میبیند که مکانیسم های دفاعی افراد کاملا ریخته اند. به عبارت دیگر شکاف جدی فانتزی های افراد به یک بار رخ میدهد و تمامیت شخص را تحت تاثیر قرار میدهند.
در روانکاوی پنیک خود نشان دهنده یک شکاف عمبق در کشمکش بین دفاع های افراد و تعارض های ناخودگاه فرد دارد. در پاره ای از موارد گفته شده است که تجربه یک فقدان عمیق و یا از دست دادن کسی معمولا این شکاف را در سیستم روانی فرد به وجود می آورد. به همین خاطر اساسا در نظریه فروید و در درمان روانکاوی اختلال پنیک و حملاتی از این دست خود علت اصلی نیستند. بلکه نشان دهنده یک تعارض و مشکلی در فرد هستند که آن عامل اصلی است.
پنیک در نظریه های شناختی رفتاری
در این نوع نظریه ها اساسا پیدایش پنیک به دلیل تحریف هایی است که فرد از وضعیت جسمی خود در آن لحظه و دنیای بیرونی دارد. به این معنا که به اشتباه فکر میکند که در حال مرگ است یا به عبارتی بیش برداشت میکند به این معنی که در علامتش اغراق میکند. همین او را در چرخه اضطراب بیشتر می اندازد. به همین خاطر درمان این نظریه ها غالبا اصلاح روش شناختی شما با دادن تکالیفی است که در زمان این حمله ها باید تمرین کنید.
درمان پنیک
اگر به این جای نوشته رسیدید و تا به اینجا ادامه دادید برایتان یک خبر خوب دارم: پنیک کاملا درمان میشود. هر چند برای افرادی که از درمان ها اطلاعات خیلی زیادی ندارند اینکه چه درمانی بهترین درمان برای آنهاست ممکن است کمی مشکل است و سردرگم میشوند. اما در ادامه در این مورد تجربه خودم را به همراه چیزی که از روانشناسی خواندم به شما می گویم که تصویر واضحی داشته باشید.
در وهله اول به روانپزشک مراجعه کنید
به طور کلی در درمان ها بهتر است که قبل از هر چیزی به روانپزشک مراجعه کنید. در مورد فرق روانپزشک و روانکاو و روانشناس در مقاله های قبلی توضیح داده ام. شما بهتر است پیش روانپزشک اول بروید چرا که ما هنوز نمی دانیم که علامتی که الان دارید مربوط به یک بیماری جسمی است یا یک بیماری با عامل روانی.
مشکلات تیروئید به خصوص پرکاری آن، مشکلات قلبی، صرع ها، و تومور ها میتوانند یک همچین علائمی را ایجاد کنند. به همین خاطر رفتن پیش روانپزشک از این بابت اولویت دارد که به دلیل آنکه دانش پزشکی خوبی دارد میتواند همزمان این موارد را هم بررسی کند.
علاوه بر آن روانپزشک میتواند دارو بنوسید برای شما. اما روانشناس اجازه نوشتن دارو را ندارد اما روانپزشک باید در این مورد به خصوص، افراد را برای درمان به روانشناس ارجاع دهد. بنابراین پس از رد کردن بیماری های دیگر روانپزشک در آن صورت میتواند به پنیک فکر کند برایتان دارو بنویسد.
موثرترین دارو پنیک
بسته به شدت اختلال، درمان های دارویی و نحوه مصرف قرص اعصاب می تواند متفاوت باشند. این بسته به تشخیص روانپزشک است که شما چه دارویی با چه دوزی دریافت کنید. دارو های پنزودیازپینی مثل آلپاروزلام به طور مشخص در درمان پنیک استفاده می شوند. همچنین دارو های ضد افسردگی هم به دلیل تاثیر بر روی سروتونین هم کاربرد دارند مثل داروی آسنترا یا سرترالین.
خودسر این دارو ها را مصرف نکنید
به هیچ عنوان، تاکید میکنم به هیچ عنوان این دارو ها را به صورت خودسر مصرف نکنید. چرا که چند دلیل مهم دارند. اول آنکه دارو های روانپزشکی بیشتر از نام دارو، دوز دارو مهم است اگر دوز اشتباه به صورت خودسر مصرف بکنید نه تنها پنیک خوب نمیشود بلکه ممکن است بدتر شده و حتی اختلال دیگری هم به آن اضافه شود.
علاوه بر آن تمام دارو های روانپزشکی در هفته اول مصرف ممکن است علائم شما را بدتر کنند. به همین خاطر بسیاری از افراد وقتی میبینند علائمشان بدتر شده است. مصرف این دارو ها را قطع میکنند که متاسفانه این کاری اشتباه هست چرا که امکان شدیدتر شدن علائم در هفته اول بخشی از درمان است و از هفته های بعدی کاملا اثر درمانی آن ها شروغ میشوند.
به صورت ناگهانی این دارو ها را قطع نکنید
دارو های روانپزشکی بعضی هایشان ممکن است وابستگی ایجاد کنند. به این معنی که ممکن است شما با قطع ناگهانی آنها علائم ترک نشان دهید. به خصوص در مورد دارو های بنزودیاپینی مثل آلپاروزلام اگر به طور ناگهانی آن ها را قطع کنید ممکن است پس از چند روز تشنج را تجربه کنید.
این ها را میگویم که حتما تحت نظر یک متخصص روانپزشک درمان های دارویی خود را پیش ببرید. اگر تحت نظر باشید هیچ کدام از این ها اتفاق نمی افتند و کاملا برطرف میشود. پس خودسر مصرف کردن را مد نظر داشته باشید.
درمان های روانشناختی
درمان روانکاوی
به طور مشخص در مورد خود من درمان روانکاوی در کنار درمان دارویی مشکلم را حل کرد. من چند سال بود که پیش روانکاوم میرفتم و پیش از اولین حمله درمان خود را داشتم. به همین خاطر این مسئله را در جلسات مطرح کردم و به آن پرداختیم. روانکاوی به صورت ریشه ای درمان میکند اما قبل از شروع آن باید بدانید که این درمان هم ممکن است طولانی باشد و هم اینکه گران است. چرا که در ایران روانشناسی تحت پوشش بیمه نیست.
درمان های شناختی رفتاری
این درمان رویکرد غالب در ایران است. به این معنی که پیش هر روانشناسی بروید اکثرا همین رویکرد را کار میکنند و میتوانند برای پنیک به شما کمک کنند که دیگر از حملات نترسید چرا که خطرناک نیستند.
پیشنهاد خود من در درمان پنیک
اگر میخواهید بهترین نتیجه را بگیرید به طور مکمل درمان شوید. یعنی علاوه بر خوردن دارو پیش روانشناس یا روانکاو بروید. این را برای این میگویم که همان طور که در بالا گفتم علت اصلی پنیک روانی است نه جسمی . یعنی دارو ها جسمتان را آرام میکنند اما مسئله اصلی جای دیگری است که باید به آن بپردازید. اگر علت روانی را دریابید و به آن بپردازید ریشه ای درمان کرده اید اما در صورت خوردن دارو ها نشانه ها را درمان کرده اید.
پانیک یک فرصت برای زندگی
میخواهم در آخر نگاه خودم را برایتان بگویم. نه به عنوان کسی که روانشناسی خوانده به عنوان شهروندی عادی که این تجربه را داشته است. پانیک برای من فرصتی بود برای اینکه به بخش هایی از زندگی خود بیشتر توجه کنم. فرض کنید امروز به شما بگویند که دارید آخرین لحظات زندگی خود را می گذرانید در آن صورت سوالی از شما دارم: آیا به همین شکل به زندگی خود ادامه میدهید و یا کار های دیگری میکنید؟
آیا به همین شکل به زندگی خود ادامه میدهید و یا کار های دیگری میکنید؟
بسیاری از انسان ها زمانی به این سوال میرسند که بیماری های لاعلاجی گرفته اند. یا زمان را برای زندگی کوتاه میبینند. حال آنکه پنیک این فرصت را به شما میدهد که بدون انکه آسیبی جسمی ببینید ویا بیماری صعب العلاجی داشته باشید آنطور که میخواهید زندگی کنید:).
روانشناسان وجودگرا مثل یالوم میگویند: گرچه پدیده مرگ ترسناک است اما اگاهی به مرگ شفا بخش است. چرا که اگر باور کنید که یک روز می میرید حتما زندگی خواهید کرد.
تجربه هیجانی مهم است
شما بعد از خواندن این جملات ممکن است همچنان به زندگی قبلی خود ادامه دهید. انطور که میخواهید زندگی نکنید چرا که این جملات را بار ها ممکن است شنیده باشید و به آن فکر کرده باشید. اما آنچه واقعا باعث میشود که به آن عمل کنید فکر کردن به آن نیست بلکه داشتن تجربه هیجانی از آن است. به همین خاطر است که بسیاری از افرادی که تجربه های نزدیک به مرگ دارند پس از آن تجربه معمولا راحت تر و شیرین تر زندگی میکنند. پنیک در شما این فرصت هیجانی را بدون آنکه واقعا بمیرید ایجاد میکند و چه چیزی از این بهتر.
اگر در طول زندگی خود این تجربه را داشتید حتما دوران سختی را گذرانده اید و در کنار این سختی به این جنبه از آن هم نگاه کنید. چرا که همه ادم ها این فرصت را ندارند که بدون انکه بمیرند، تجربه مرگ داشته باشند.
امیدوارم چیز هایی امروز گفتم برایتان مفید بوده باشد.