گفتگوی درونی یک نکته ناب روانشناسی
ما در وهله اول با خودمان حرف میزنیم تا با دیگران
همه ی ما انسان ها به جز گفتگوهای روزمره با افراد دیگر گفتگوی پنهان دیگری نیز داریم. گفتگوی درونی یک نکته ناب روانشناسی است که به شدت به اعتماد به نفسمان کمک میکند. گفتگو با خودمان به صورتی مونولوگیست که در سراسر زندگی با خودمان داریم به نوعی این گفتگو بازخوردی از اتفاقات و حوادث اتفاق افتاده یا نیافتاده و همه ی قضاوت های ما درباره خودمان و دیگران است .
به این گفتگوی درونی واگویه گفته میشود واگویه ها می توانند سازنده باشند یا تخریبی و منفی باشند
گفتگو های درونی منفی و مثبت
اجازه بدهید با مثال ساده ای برایتان توضیح بدهم:
تصور کنید در جلسه ی امتحانی مهم متوجه می شوید که مداد یا خودکار خودتان را جا گذاشته اید در اینجاست که واگویه ها شروع به کار میکنند.
واگویه های منفی
“تو همیشه بی مسئولیتی یه مداد نمیتونی جا نذاری”،”حالا بدون مداد میخواهی چکار کنی؟”،”وقتی مدادتو نمیتونی بیاری انتظار داری بتونی تو امتحان موفق شی؟”،”تو هیچ وقت بخاطر حواس پرتیات موفق نمیشی”،”تو همیشه دست و پا چلفتی هستی”
این ها نمونه هایی از واگویه های منفی هستند که ممکن است هر کدوم به سراغتان بیاید، واگویه های منفی اغلب سعی دارند که شخصیت شما را به طور کلی تخریب کنند به نوعی که اکثرا اشتباه شما را اغراق آمیز کرده و آن را به تمامی زندگی شما نسبت می دهند و به شما دید بدی نسبت به خودتان میدهند. در این شرایط خاص اگر درگیر واگویه های منفی خود شوید استرس بی جا گرفته و تعادل فکر کردن ، زمان و عملکرد موثر از شما گرفته میشود.
واگویه مثبت
حالا بیاید شرایط را جور دیگری تصور کنیم شما سر جلسه متوجه می شوید که مداد خود را جا گذاشته اید و واگویه مثبت دست به کار شده است :
“ای بابا مدادم جا موند احتمالا خیلی عجله داشتم که برسم “،”این بار اشتباه کردم حواسمو دفعه بعد بیشتر جمع میکنم “،”الان چکار باید بکنم ؟”،”بذار از مراقب یا بقیه یه مداد قرض کنم”
همونطور که مشاهده کردید زمانیکه از واگویه مثبت صحبت می کنیم منظورمان این نیست که اشتباه را نادیده بگیرید و شما هیچ حس بدی نخواهید داشت بلکه منظورمان فقط این است که با واگویه مثبت ،احساسات بدتان را بصورت افراطی بزرگ نکنید زیراواگویه مثبت در همان لحظه دنبال راهکار است و زمان و عملکرد موثر را از بین نمی برد و همچنین با واگویه مثبت برای دفعات بعد در همان شرایط احتمال خطا و اشتباه دوباره بسیار کمتر می شود. برای مثال دفعه بعد مغزیاد گرفته است که باید حواسش به جا نگذاشتن مدادتان باشد
یک نکته
شاید به نظر شما هرچقدر بیشتر سخت بگیرید وخودتان را بیشتر سرزنش کنید احتمال بیشتری وجود داشته باشد که بخاطر ناراحتی امروزتان فردا دیگر اشتباه را تکرار نکنید اما واقعیت این است که وقتی به واگویه های منفی به این عنوان که خودتان را تنبیه کنید اجازه ی ابراز وجود می دهید تا از بروز اشتباه دوباره جلوگیری کنید، درست برعکس عمل میکند به گونه ای که در ضمیر ناخودآگاهتان(ناهشیار) به خودتان اجازه ی اشتباه می دهید چون واگویه های منفی اغلب کل رفتار هایتان را خطا می دانند و برای کسی که همیشه بی دست و پاست یا همیشه اشتباه میکند و حواس پرت است، احتمال خطای دوباره هست چون از کسی که حواس پرت است انتظار دیگری نمی رود و به گونه ای با گفتن اینکه من همیشه اشتباه میکنم راه را برای اشتباهات بعدی باز می کنید.
اما با واگویه های مثبت در نظر می گیرید که فقط این بار اشتباه کردم و به ضمیر ناخودآگاهتان این فرمان را می دهید که این بار اشتباه کردی و در موقعیت بعدی اجازه ی تکرار اشتباه نداری…
به طور کلی واگویه ها تصویرکلی ذهنی به شما می دهند و چه اثر مثبت واگویه مثبت و چه اثر تخریبی واگویه منفی از اثرات صحبت های افراد دیگر بر شخصیت شما تاثیر بیشتری دارند برای مثال :
اگر افراد دیگر به شما بگویند نمی توانید، اثر خیلی کمتری نسبت به اینکه خودتان به خودتان بگوید نمی توانید دارد و متاسفانه باید خبر بدی به شما بدهم به دلیل نوع تربیت ما درخانواده ها و مدارس که بیشتر علاقه به سرزنش و تنبیه داشته اند امروزه برای اکثر ما واگویه های منفی بیشتر از واگویه های مثبت عمل میکنند
پس نیازمند تمرین و توجه برای جایگزینی واگویه مثبت به جای واگویه های منفی خود هستیم در این مقاله من سعی در دادن چند تمرین کوتاه برای آنکه واگویه های منفی را تبدیل به واگویه مثبت کنیم دارم .
به حرف هایی که به خودتان میگویید گوش دهید
ما از چیزایی که به خودمان میگوییم هوشیارانه یادداشت برنمی داریم در مرحله ی اول بیاید ازچیز هایی که به خودتان می گویید یادداشت بردارید بعد از یادداشت برداشتن از خودتان بپرسید
اغلب مواقع واگویه های من مثبت هستند یا منفی؟
واگویه های خودتان را به چالش بکشید
از خودتان بپرسید:
اگر دوستم درهمین شرایط بود جای حرفایی که به خودم زدم به اوچه چیزی می گفتم؟
اگر این اتفاق برای فرد دیگری افتاده بود چقدر این اتفاق و بزرگ میدیدم؟
راهی هست که بتونم کمی به قضیه مثبت نگاه کنم؟
همه ی اتفاقات را سنجیده ام که الان انقدر به خودم سخت میگیرم شاید واقعا اشتباه تقصیر من نبوده؟
من همه چیز را به نحوی تغییر نمی دهم که حالم را بد کند ؟
اگر این حرفای منفی رو به خودم نمیزدم و احساساتم را میتوانستمدر دستم نگه دارم عمل موثر و درست من چه بود؟
تغییر مستقیم واگویه منفی به مثبت:به صورت مستقیم هر بار که واگویه منفی داشتید آن را تبدیل به واگویه مثبت کنید
برای مثال اگر میگوید “من نمی تونم این کارو انجام بدم” سریع آن را به این واگویه که”چه کاری میتونم بکنم که کمکم کنه که بتونم این کارو انجام بدم؟” تغییر بدید
شاید عجیب به نظر برسه ولی این تمرین ها خیلی کارسازند و شاید بتوانند زندگی را برایتان دلپذیر تر کنند
شک دارید؟امتحان کردنش مجانی هست!
در بخش ارسال دیدگاه میتوانید سوالات خود را با ما در میان بگذارید..
چه مقاله یی 😍😍😍❤️❤️❤️
جالب بود امیدوارم منم بتونم روی خودم کار کنم چون من بیشتر موقع خودم خیلی سرزنش می کنم و اینکه گفتید اگر به دوستتون می خواستید چیزی بگید ایا همونی که به خودتون می گفتید به دوستتون می گفتید خیر چون من همیشه حرفهای خوب به بقیه می زنم ولی در مورد خودم همیشه مقصرم و جای تاسف داره خدا روشکر با شما آشنا شدم امیدوارم برای منم جواب بده